گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

تأثیر کلاس‌های هم‌نوازی بر رشد مهارت نوازندگی هنرجویان تار و سه‌تار (۳)

Davidson و Good (2002) در پژوهشی با عنوان Effects of ensemble performance on musical development به‌طور مشخص نشان دادند که شرکت در هم‌نوازی موجب رشد مهارت‌های شنیداری، کنترل ریتم، درک فرم موسیقایی و حتی انگیزش یادگیری می‌شود. آن‌ها همچنین به این نتیجه رسیدند که هنرجویان در فضای گروهی، بازخورد مؤثرتر و سریع‌تری از اجرا دریافت می‌کنند که خود به اصلاح رفتار نوازندگی کمک می‌کند.

در مطالعه‌ای دیگر، King (2006) در مقاله‌ای تحت عنوان Group music making in music education به بررسی نقش آموزش گروهی در پرورش مهارت‌های اجتماعی و موسیقایی پرداخت. یافته‌های او نشان داد که هم‌نوازی نه‌تنها توانایی فنی را بهبود می‌بخشد، بلکه نقش مهمی در افزایش حس تعلق، کاهش اضطراب اجرا، و ارتقاء خلاقیت فردی دارد. هنرجویان در گروه، به دلیل ساختار حمایتی و تجربه مشترک، در فضایی امن‌تر به تجربه موسیقایی دست می‌یابند.

پژوهش‌های یادشده همچنین بر اهمیت بازطراحی برنامه‌های آموزشی در آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌ها برای گنجاندن منظم کلاس‌های هم‌نوازی تأکید دارند. در کشورهای مختلف، به‌ویژه در آموزش موسیقی کلاسیک، گروه‌های اجرایی از مراحل ابتدایی آموزش وارد برنامه درسی می‌شوند؛ در حالی‌که در فضای موسیقی ایرانی، این بخش هنوز اغلب به مرحله حرفه‌ای محدود می‌شود.

در جمع‌بندی، پیشینه تجربی نشان می‌دهد که آموزش گروهی و هم‌نوازی، نه‌تنها مکمل آموزش فردی است، بلکه می‌تواند نقش مستقلی در رشد هنرجو ایفا کند. در عین حال، نبود پژوهش‌های میدانی در فضای آموزش موسیقی ایرانی، به‌ویژه درباره سازهای سنتی مانند تار و سه‌تار، ضرورت اجرای پژوهش حاضر را تقویت می‌کند.

روش تحقیق

این پژوهش با هدف بررسی اثر شرکت در کلاس‌های هم‌نوازی بر رشد مهارت نوازندگی هنرجویان سازهای تار و سه‌تار، از رویکردی ترکیبی بهره گرفته است. استفاده از رویکرد ترکیبی به پژوهشگر امکان می‌دهد تا هم از داده‌های کمّی برای سنجش تغییرات مهارتی استفاده کند، و هم با بهره‌گیری از داده‌های کیفی، تجربه‌ی زیسته‌ی هنرجویان را به‌صورت عمیق و معنابخش تحلیل نماید. این ترکیب می‌تواند تصویری جامع از تأثیر هم‌نوازی در یادگیری موسیقی ارائه دهد.

طرح پژوهش

طرح پژوهش از نوع هم‌زمان اکتشافی–تبیینی است. در مرحله نخست، مهارت نوازندگی هنرجویان قبل و بعد از شرکت در کلاس‌های هم‌نوازی از طریق ارزیابی عملکرد ضبط‌شده بررسی شد. در مرحله دوم، برای درک عمیق‌تر از فرآیندهای ذهنی، روانی و اجتماعی مؤثر در تجربه‌ی هم‌نوازی، مصاحبه‌های نیمه‌ساخت‌یافته با شرکت‌کنندگان انجام گرفت.

جامعه و نمونه

جامعه آماری این پژوهش، هنرجویان سازهای تار و سه‌تار در آموزشگاه‌های موسیقی شهر تهران بودند که تجربه شرکت در کلاس‌های هم‌نوازی (حداقل ۸ جلسه) را طی شش ماه گذشته داشتند. این کلاس‌ها شامل گروه‌های ۳ تا ۵ نفره بوده و زیر نظر اساتید رسمی برگزار شده بودند.

روش نمونه‌گیری، هدفمند (Purposeful Sampling) بود. ملاک‌های ورود به مطالعه عبارت بودند از:

  • داشتن حداقل ۱۸ سال سن؛
  • حضور مستمر در کلاس‌های هم‌نوازی در بازه زمانی مشخص؛
  • آمادگی برای اجرای نمونه‌ای از نوازندگی پیش و پس از دوره؛
  • تمایل به مشارکت در مصاحبه کیفی.

در نهایت، ۱۰ هنرجو به‌عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. ترکیب افراد از نظر جنسیت، سطح مهارت، و سابقه نوازندگی متنوع بود. معیار اشباع نظری برای تعیین تعداد شرکت‌کنندگان در مصاحبه‌ها رعایت شد.

. ابزار گردآوری داده‌ها

۱. ارزیابی عملکرد نوازندگی:
پیش از شروع کلاس‌های هم‌نوازی، از هر هنرجو یک قطعه استاندارد (در حد سطح متوسط) اجرا و ضبط شد. همین فرآیند پس از پایان دوره نیز تکرار گردید. فیلم‌ها توسط سه مدرس باتجربه موسیقی ایرانی به‌صورت ناشناس ارزیابی و امتیازدهی شدند. ملاک ارزیابی شامل تسلط تکنیکی، دقت ریتمیک، پویایی اجرا، هماهنگی و بیان موسیقایی بود.

۲. مصاحبه نیمه‌ساخت‌یافته:

برای جمع‌آوری داده‌های کیفی، با تمام شرکت‌کنندگان مصاحبه‌ای به‌مدت ۳۰ تا ۵۰ دقیقه انجام شد. سؤالات مصاحبه حول محورهای زیر طراحی شد:

تجربه شما از کلاس‌های هم‌نوازی چگونه بود؟

آیا احساس کردید در مهارت خاصی (مثلاً ریتم، شنود، اعتماد به نفس) پیشرفت کرده‌اید؟

چه تفاوتی میان تمرین انفرادی و هم‌نوازی احساس می‌کنید؟

نقش استاد و اعضای گروه در یادگیری شما چگونه بود؟

آیا تجربه هم‌نوازی باعث شد انگیزه بیشتری برای ادامه مسیر پیدا کنید؟

مصاحبه‌ها با اجازه شرکت‌کنندگان ضبط و به‌صورت کامل پیاده‌سازی شدند.

۳. مشاهده مستقیم:

پژوهشگر در چند جلسه از کلاس‌های هم‌نوازی به‌صورت ناظر حضور یافت و مشاهدات خود را ثبت کرد. این مشاهدات شامل تعامل میان اعضای گروه، نحوه هدایت کلاس توسط استاد، پاسخ هنرجویان به بازخوردها، و الگوهای رفتاری در زمان تمرین گروهی بود.

مهران نحوی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است