گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

پاتتیک شماره یک (۲)

سمفونی چهارم چایکوفسکی در فا مینور، اپوس ۳۶، در سال ۱۸۷۷ برای مادام فون مک (Nadezhda von Meck) تصنیف شده و در بالای سمفونی نوشته می شود: “تقدیم به بهترین دوست من”. لازم به ذکر است بدانید که موضوع تقدیم این اثر به بانو فون مک، ارتباطی به اندیشه اثر ندارد. در آن زمان چایکوفسکی که مدتی ارتباط نامه ای اش را با بانو فون مک قطع کرده بوده، قصد آنرا داشته که از این بانو به عنوان ساپورت کننده مالی و تنها محرم اسرارش تشکر کند.

چایکوفسکی در سال ۱۸۷۵ ضمن نامه ای چنین می نویسد: «این سرنوشت که آدمی را به بازیچه و مسخره می گیرد، وضعی پیش آورده است که طی ده سال گذشته، من از تمام کسانی که در نظرم محبوب و عزیز بوده اند به دور باشم. من اکنون در مسکو کاملا تنها و غریب هستم…».

«شاید بخشی از این وضع تقصیر خودم باشد. من نمی توانم به آسانی دوستانی برای خود بیابم. تقریبا تمام فصل زمستان را دائما با افسردگی و بدبختی گذراندم و گاهی میزان افسردگی و اندوهم به آن حد می رسید که از زندگی به کلی نومید و بیزار می شدم و آرزو می کردم که مرگ هرچه زودتر به سراغم آید. با فرا رسیدن بهار، هجوم و تهدید این هیاهوی بدبختی و نومیدی متوقف ماند ولی من می دانم که هربار زمستان فرار رسد، بار دیگر قوی تر و مهیب تر از دفعات گذشته به سراغم خواهد آمد.»

چایکوفسکی سمفونی چهارم خود را که یک سال پس از اتمام قطعه “فرانچسکا دارامینی” ساخت، به بهترین دوستش اهداء کرد و این نکته در مورد چایکوفسکی چندان غریب نیست که بهترین دوست وی یعنی دوستی که طی نامه های شورانگیز و پر اشتیاق، اسرار درونی و قلبی خود را برای وی فاش می کرد، زنی بود که هیچگاه موفق به ملاقاتش نگردید.

برای مردی که در دنیای احلام و رویاهای خیالی مربوط به خودش زندگی می کرد، دنیایی که جنبه فانتزی و رویایی بودن آن از دنیای اغلب هنرمندان و موسیقیدانان شدیدتر بود. برای مردی دارای احساسات و هیجانات روحی نااستوار و ناپایدار نظیر چایکوفسکی – یعنی برای کسی که زندگی در نظرش همچون فاجعه ای بیرحم و درک ناشدنی جلوه می کرد – این صمیمیت و همدردی ایده آل و زودگذر با دوست محبوبش یعنی “نادیا فون مک”، لطف و موهبت بسیار مغتنمی به شمار می رفت.


نادژدا فون مِک

دوستی این دو فقط از آن جهت واهی و خیالی می نمود که چایکوفسکی را دچار هیچیک از مشکلات ناشی از ارتباط مستقیم بین انسانها نمی ساخت ولی در عین حال بسیار هم واقعی بود، از آن نظر که مادام فون مک به چایکوفسکی کمک و مساعدت مالی می کرد و این مساعدت تا چندین سال نیز ادامه یافت.

مادام فون مک که هم از لحاظ اجتماعی و از نظر ثروت و مال به طبقه و دنیایی کاملا مغایر و متفاوت با دنیای چایکوفسکی وابسته بود، تحت تاثیر و جذبه موسیقی وی قرار گرفته بود. این زن با تدابیری ماهرانه، در ابتدا چندین سفارش جهت تصنیف قطعاتی به چایکوفسکی داد و سرانجام این سفارشها بدانجا رسید که برای چایکوفسکی یک مقرری سالیانه تعیین کرد و بدین ترتیب خیال وی را از کلیه ناراحتیها و گرفتاریهای مالی و مادی راحت و آسوده ساخت. مادام فون مک در عین حال آنقدر بصیرت و حسن تدبیر داشت که با چایکوفسکی شرط کند که هیچگاه تقاضای ملاقات وی را نکند.

صادق رنجکش

صادق رنجکش

۱ نظر

بیشتر بحث شده است