فردی که در اتاقی نشسته و سروصدای اتاق مجاور خود را میشنود، میتواند بدون حضور در آن اتاق، به نحوی در تجربۀ فضایی آنجا شریک باشد. از طرفی دیگر، جذب وسیع صدا میتواند عرصۀ شنوایی چندگانهای تولید کند. با توضیح این مطالب، روشن میشود که خاصیت صدا و نحوۀ انتشار آن در فضا تجربهای شنیداری پدید میآورد که همتراز با تجربۀ دیداری نیستو هرکدام از آنها منجر به درکی بدیع از فضا میشوند.
معماری شنیداری همچون سایر مظاهرهنری، فارغ از بستر فرهنگی خود درک نمیشود. مفهومی که معماری شنیداری دارد و چگونگی برداشت از صداهایی که در فضا شنیده میشوند از فیلتر تمایلات فرهنگ و پروسۀٔ شناخت فردی عبور میکنند. مردم به ترکیب صداهایی که میشنوند واکنش نشان میدهند؛ حتی اگر متوجه نباشند که ریشۀ این واکنشها از کجاست. علیرغم اینکه معماری شنیداری مفهومی نوین است که مبانی نظری آن در سالهای اخیر تدوین شده؛ سابقۀٔ حضور آن در مظاهر زندگی انسانها در طول تاریخ و فرهنگهای مختلف بسیار دیرینهتر است و مطالعۀ آثار به جا مانده تأاییدی بر این ادعاست.
عمل شنیدن مبنی بر رخدادهای پویایی است که بهواسطۀ طبیعت و یا انسان و ساختههایش رخ میدهد. صدای برخورد کفش با کف ساختمان نشان از آمدن و یا رفتن کسی دارد؛ شنیدن نغمهای مسرتبخش آرامش روانی بر مخاطب میبخشد؛ صدای برخورد قطرههای باران بر شیروانی و یا به پشت پنجره اهل خانه را به باریدن باران خارج از فضای محصور آنها آگاه میکند. این صداها میتوانند صداهایی بیمفهوم و یا حتی آزاردهنده باشند. چنین نمونههایی در بستر فرهنگهای مختلف مشترک و یا مختص فرهنگی خاص هستند؛ اما در تمامی فرهنگها میتوان ردی از چنین خاطراتی از درک صدا و روابط انسان، فضا و صدا را جستوجو کرد.
برخی مصادیق
بنا به پژوهش محققان و باستانشناسانی که در حوزۀ آکوستیک فعالیت نموده اند، آثار هنری کشف شده در غارهای فرانسه، مربوط به دوران پارینهسنگی، از کاراکترهای آکوستیکی دخمهها متأثر شدهاست. این تأثیر در نحوۀ ترسیم نقوش مشهود است. تصاویر گاوهای نر، گاومیشها و گوزنهای بیشتر در دالانهایی با اکوی قوی دیده میشود. فضاهایی که آکوستیک آنها بیشتر صداهای تصادمی شبیه به صدای ضربۀ سم تولید میکند. هنرمندان غارنشین ممکن است اکوهای فضا را به عنوان پدیدههایی
ماورایی که به نقشهایشان زندگی میبخشد در نظر گرفته باشند. طبق اندیشۀ باستانشناسان، در مراسم تشریفاتی شکارگران غارها، هنر به مثابه امری چند وجهی تولید و از تمامی حواس انسانی در پدید آوردن آن استفاده میشد.
مشاهدات و مطالعات بخصوصی که در نمونههای موردی تصاویرغارها صورت گرفته است، تصدیقی است بر این ادعا که نقاشیها و آکوستیک فضایی با یکدیگر در ارتباط بودهاند و این ارتباط موضوعی سهوی و از قبل فکر نشده نبودهاست. (تصویر پایین: غار لاسکوای فرانسه)
همانطور که اشاره شد، مصادیق معماری شنیداری در فرهنگهای مختلف به ظهور رسیده است.
۱ نظر