با این همه، بستگی شرقیها را به سنتها نمی توان با موازین اروپائی سنجید. امروز دوتار که سازی ایرانی است و در شمال شرقی و منطقه افغانستان نواخته می شود با سیمهای نایلونی بسته می شود. یک نوازنده فقیر از این تارها استفاده می کند زیرا تارهای زهی اگر چه بیشتر دوام می کند گرانتر است. یک مثال بارز دیگر: در شیراز یک گروه ده نفری از رادیو کابل یعنی «ارکستر رادیو کابل» کنسرت می داد. جالب بود که از یک طرف آنها سنت های ملی خود را در موسیقی ارائه می کردند، اما از جانب دیگر به تقلیدهای نازیبا دست می زدند. افغانستان در زمان قدیم با ایران یک دولت داشت.
موسیقی افغانی اغلب روی اشعار فارسی ساخته می شود. در آرامگاه حافظ با اشعار حافظ از شراب و موسیقی و عشق خوانده می شد اما از آنجا که افغانستان میان ایران و هندوستان قرار گرفته است از فرهنگ هندی هم برخوردار شده اند.
از جمله سازی دارند به نام«آرمونیا» که شبیه آکوردئون است و آن را از هندی ها گرفته اند که به وسیله مبلغین مسیحی به آنجا آورده شده بود. از سرپرست گروه پرسیدم آیا این ساز اختراع افغانی است، گفت کاملا نه! ولی این مهم نیست. زیرا روی آن خیلی خوب موسیقی افغانی می توان نواخت. اما فلیکس هوربورگر (F. Hoerburge) در کتاب «موسیقی ملی افغانستان» می نویسد شهردار یک دهکده افغانی تصور می کرد «آرمونیا» یک اختراع افغانی است، بعدها هندی ها از افغانی ها گرفتند و از آنجا به اروپائیها رسید…
اما برگردیم به موسیقی ایرانی، همانطور که بسیاری از ابنیه تارخی ایران تعمیر و مرمت شده موسیقی قدیم ایران بار دیگر احیا شده است. با این حال ارکستری که در تهران موسیقی ایرانی می نوازد حاوی مجموعه ای از سازهای ایرانی و اروپائی است. آنها می خواهند یک ارکستر بزرگ داشته باشند، در حالی که موسیقی ایرانی تک نغمه ایست و تنها برای گروه های کوچک ساخته شده است و نوعی حس ایرانی باعث شده که به تقلید از اروپائی ها ارکستری بزرگ بوجود آورند که هیچ با نیازهای موسیقی ایرانی تطبیق نمی کند.
اما توریستها هم این موسیقی را غیر معمول می یابند. به همین جهت آنرا جالب می شمارند. رادیو و تلویزیون در این اواخر در اشاعه موسیقی سنتی خیلی کوشیده است، سرپرست یک مرکز تحقیقی موسیقی که چند سال پیش بوجود آمد، دکتر داریوش صفوت بود که نه تنها در ایران بلکه در خارج از ایران هم موسیقی دان سرشناسی است.
۱ نظر