گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk


هندسه و تناسب در هنر سازندگان ساز

Geometry, Proportion and the art of Lutherie

مقاله ای که در حال حاضر شاهد آن هستیم مقدمه ای است از فصل Mathematical Background A کتاب با ارزش و گرانبهای Geometry Proportion and the art of Lutherie نوشته Kevin Coates که توسط انتشارات Oxford University press, New York به چاپ رسیده است.

این اثر در ۹ قسمت، ریاضیات، هندسه و فلسفه وجودی آن را و همچنین شیوه مهندسی طراحی سازها، تناسبات و هنر کاربرد آن در عمل، با ذکر نمونه های مختلف تاریخی از مجموعه سازهای کهن را بازگو می سازد.

شایان ذکر است که ترجمه این کتاب بصورت کامل و جامع برای اولین بار توسط گروهی ازمترجمین انجام شده است که به ترتیب لازم مباحث بنیادی آن ارائه شده و در صورت امکان بصورت بخشهای مستقل در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.

“زیبایی از ارتباط و شباهت در فرم کلی ناشی می شود که در قالب آن اجزای گوناگون با یکدیگر و به نوبه خود با فرم کلی تناسب دارند.به این ترتیب ساختاری کامل و بی نقص حاصل می شود که در آن کلیه اجزا با یکدیگر هماهنگ هستند و این فرایند لازمه دستیابی به فرم مورد شما خواهد بود”

این نکته یکی از مسائلی است که Andrea Palladio با عنوانVitruvius For Master And Guide نخستین فصل از کتاب اول معماری خود،مطلب را آغاز می کند.(ونیز ۱۵۷۰ )

در حقیقت این نکته خاص ایده کارامد مناسبی از مفهوم تناسب که صنعتگران به آن اشاره دارند،در اختیار ما قرار می دهد،اگر چه Palladio مستقیما از این واژه استفاده نمی کند اما به وضوح بیان می دارد که در چه شرایطی وابستگی و اشتراکهای طرح ها یعنی همان تناسبات منجر به زیبایی آنها می شود.این نقطه نظر Palladio اگر چه دارای وجه اشتراک هایی با بسیاری از دست اندرکاران و نظریه پردازان مربوطه در تمام دوران محسوب می شود اما در طی سالهای اخیر افراد بسیاری به مخالفت با این ادعا پرداخته اند.

در نگارش آنچه در ادامه خواهد آمد من ضمن احترام به عقاید گروه اخیر،هرگز نخواهم پذیرفت که بتوان از این اصل بنیادین چشم پوشید که سازندگان سازهای زهی در قرون ۱۶ و ۱۷و ۱۸ مانند بسیاری از همکاران خود نظیر نقاشان و معماران در طرح های خود بصورت کاملا اگاهانه از محاسبات و تناسبات عددی بهره می جستند. من تصور می کنم که علاقه مندان به ساز، همچون من،پس از مدتها توانسته اند در میان هزاران طرح و فرم ونمونه هایی ازسازهای زهی،چنین زیبایی را در آثار پالادیو یافته و به قابلیت و کمال طرح های او پی برده اند.

نظریاتی وجود دارند که تطبیق آن‌ها با این زنجیره فکری مشکل پیدا می کند،براساس این دیدگاه ؛ لوتیر در ابتدا یک صنعت‌گر بوده و صنعت‌گر نیز انسانی فانی است که به صورت نیمه‌ای هنرمند و نیمه‌ای دیگرفاعل بر کار آفریده شده و بر طبق قواعد خلقت،فاقد تفکرات و تصورات سازمان یافته در قالب فرد می‌باشد،که این فقدان با پشت‌کار فروتنانه دیگران جبران گردیده و وی را قادر می‌سازد دانش خاص خود را گسترش داده و به یک استادکار یا هنرمند مبدل گردد.

بدیهی است که چنین تفکری پرورده یک ذهن غیرفعال و البته تفکری استقرایی است که ضمن آن‌که در کمال حسن‌نیت جایگاه صنعت‌گر را به عنوان واسطه نیروهای ادارکی و حسی تصدیق می‌نماید؛ به موازات آن،وی را فاقد هر گونه درک مستقیم و عینی جلوه می دهد. آنچه واضح است این دو فرآیند متمایز دست‌کم در راستای ذهن و محصول تولید شده توسط شخص که با صنایع و هنرهای دستی سروکار دارد،در کنار یکدیگر نمی‌گنجند.

۱ نظر

  • سلام وباعرض تبریک سال نو به عزیزان هنرمند
    بسیار از داشتن سایت شما به زبان فارسی خوشحالم چند سالی است که مدام مقاله ها وترجمه های شما دوستان با لطف را میخوانم.
    من خواننده گروه کر و نوازنده ویولن هستم.
    در حال حاضر طراحی صنعتی می خوانم. قصد دارم از پیوند این دو به طراحی ساز بپردازم . اگر منبعی قابل دسترس می شناسید
    لطفآ به من معرفی کنید.
    باسپاس فراوان (:

بیشتر بحث شده است