گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بررسی اجمالی آثار شادروان
روح الله خالقی (قسمت دوازدهم)


۱.۱.۳۱ می ناب (بیاتِ اصفهان، غزل از حافظ، گلهای رنگارنگ برنامهِ شماره ۲۶۷)

تردیدی نیست که عمق فکر و اندیشه، رشد روحی و دردمندی و رهایی و وارستگی انسانها از ارزشهای زمانه است که تأثیرپذیری آنها را از همهِ شاهکارهای هنری رقم میزند. بدین ترتیب نمیتوان انتظار داشت که همگان قابلیتِ درک زیبائیها و ظرائفِ هنری شاهکاری چون می ناب را داشته یا حتّی از آن تأثیری دریافت کنند. چه بسا دانشگاهیان دانا و فرهیخته یا حتّی آهنگسازان بنام معاصر که از حیثِ خلوص و دردمندی هرگز به مرحله ای نرسیده اند که با اثری از ایندست خلوت کنند و عمق و ژرفای وجودِ خویش را در آن بازیابند.

بر آنان حرجی نیست؛ جهان پر قیل و قال امروز و روح شتابزدهِ زمانه، درنگ و تأمّل را برنمی تابد و شتابزدگی را بر همهِ عرصه های حیات تحمیل نموده است.

امّا نزدیکی روحی به چنین اثری عمیق، نیاز عمیقی به تأمّل دارد.

آهنگِ می ناب با الهام از غزلی خلق شده که سراسر از خلسه ای عارفانه روایت میکند. شارحان حافظ، بخصوص آنان که بزمان تاریخی حافظ نزدیکترند، متفق القولند که حافظ عارفی صَرفاً نظری نبوده بلکه خود این حالات را تجربه نموده است. به عبارتی دیگر این ابیات، تنها جنبهِ روایی ندارند، بلکه خود تجسّم تلاطم و کشمکشی است که شاعر در آن دست و پا میزند.

براستی بر او چه می رفته است؟ چگونه میتوان صِرفاً با شنیدن کلمات این حالات را تجربه کرد؟ اگر از چنین توقع محالی چشم بپویم و زمین واقعیت را فراموش نکنیم، شاید بتواند آهنگِ می ناب را تا حدّی به این جهان پررمز و راز راهگشا باشد؛ هرچند چنین حالاتی را انسان یا تجربه میکند یا نه؛ هر حالتِ بینابینی با حالی که در این غزل وصف شده متفاوت است.

آهنگِ می ناب، آمیزه ای است از تجسّم احوالی که در غزل بیان میشوند. ابتدا گروه های ویولون و ویولون سل، نهر وسیعی را به تصویر میکشند که در سینهِ پهندشتی سبز و خرّم در جریان است. از این جریان وسیع، باریکه رودی زلال که نوای ویلنی سوزان و سوزنده مظهر آن است، جدا میشود. آنگاه عمری از این جدایی در سوز و گداز است و چون نی، از این درد مینالد.

این ویولون تنها در طول آهنگ، دشتهای سرسبز و کوره راههای سخت را پشت سر میگذارد و باز به آغوش موطن خویش، نهر اصلی بازمیگردد. در تمام این مدّت، این انسان رانده شده از بهشت و دور افتاده از معشوق، با ارکستر در مراوده و گفتگو است. تمامی غزل حافظ، شرح این نسبت است. نسبتی که پر از کشمکش، سوز و اشتیاق و درد و شادی اصیل است. رهروی خرقه سوخته، با نقش خیال یار در نظر، می ناب می زند.

audio file
بشنوید قسمتی از “می ناب” ساخته روح الله خالقی با آواز بنان

ماجرای پایان ناپذیر حافظ، هر چه که هست، از حکمتی عمیق در حوزهِ انسان شناسی حکایت میکند. از حقیقتی که دروغهای شیرین تمامی عمر ما را برملا کرده و انسان را به وضع او در جهان آگاه میسازد امّا نیاز به تجربهِ این حالات، تنها زمانی در ما تجلّی میابد که همهِ ارزشهای تاکنونی فرو ریزند و بی بنیادی جهان چنان دل انسان را به درد آورد که تنها بهانهِ حیات و آنچه زندگی را قابل زیست می کند عشق به معشوق ازلی باشد.

در این حال است که خرقه می سوزد، یعنی همهِ تعلقاتِ تاکنونی که ما را به نحوی به حیاتِ دنیوی وابسته و متصل می ساختند، محو می شوند. در این پاک باختگی، تنها امید وصل و یادِ خلوتِ اُنس، حیات را قابل تحمّل می سازد. تنها در این خرقه سوختگی، اوج فراغبالی انسان، قابل تصوّر است در عین حال، این رهائی و خرقه سوختگی، عریانی و وارهیدگی از هر فریب و از هر حجاب را که در آهنگ با ویولون تنها ترسیم شده است، بیان میکند.

۱ نظر

  • سپاسگزار بابت انتشار نوشته های سلسله وار در مورد خالقی و آثارش. این مجموعه را دنبال می کنم و علی جمادی را بابت به اشتراک گذاشتن خوانده ها و تحلیل هایش گرامی می دارم.

بیشتر بحث شده است