
دیگر هرگز اپرا نخواهم نوشت
در میان تمام اپراهای روسینی بخصوص آنها که حالت تراژدیک دارند اپرای ویلهم تل (William Tell) از دید علاقمندان به موسیقی و حتی مردم عادی، از جایگاه خاصی برخوردار
است، شاید بخاطر داستان معروفی باشد که اپرا بر اساس آن ساخته شده است. داستان مرد آزادیخواه سوئیسی که برای نجات کشورش از زیر سلطه اتریش از هیچ تلاشی دست بر نداشت.
روسینی از میان تعداد زیادی از نویسندگان و شعرا که در باره آزادی سوئیس دست به قلم شده بودند از اشعار شیلر (Friedrich von Schiller) برای اپرای خود استفاده کرد.
این اپرا بطور مشهودی با کارهای قبلی روسینی متفاوت می باشد. در واقع شاید بتوان گفت که ویلهم تل نشان داد که در کالبد روسینی نیروی جوان تازه ای رشد کرده است که با طرح و ایده های موسیقایی جدید به خلق آثار هنری پرداخته است و در یک کلام می توان گفت که ویلهم تل یک کار ساده مملو از احساس و دراماتیک می باشد که به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار میکند. ![]() از جمله ویژگیهای این اپرا می توان به این نکته اشاره کردن که نیاز ندارد تا خواننده برای بیان احساسات انسانی، توانایی های خود در خوانندگی را به نمایش بگذارد. این کاری بود که روسینی به یکباره دست به انجام آن زد و خود را از یکنواختی ای که در اپراهای مشابه وجود داشت رها کرد. تنظیم بخش ها برای سازها و کر بگونه ای انجام شده است که ما امروز مشابه آن را فقط در کارهای مدرن می بینیم. ![]() مجسمه ویلهم تل در سوئیس
روسینی ویلهم تل را برای اجرای اپرای بزرگ در پاریس تهیه کرد و برای اولین بار در اوت 1829 اجرا شد. در اجرای اول حاضرین با خونسردی و آرامش با این اپرا برخورد کردند
اما شخص روسینی با بی رحمی در باره اجرای شب اول نظر داد و از آن راضی نبود. ده دقیقه پس از آنکه اپرا پایان یافت و پرده ها به پایین کشیده شدند به اطاق شعرا و نویسندگان سالن
رفت و با خونسردی در آنجا نشست و به هیچ وجه ذوق و شوق در وجود او احساس نمی شد.
هنگامی که حاضرین اطاق از او پرسیدند که خب نظرت چه هست؟ او در جواب گفت : "تقریبآ افتضاح بود! فقط قسمت اورتور قابل قبول بود و بقیه قسمت ها خیلی بد اجرا شد." همچنین او به کارگردان اپرا گفته بود که : "خودت را ناراحت نکن دوست من قراردادم را با تو باطل خواهم کرد و حتی اگر بخواهی روی کاغذ می نویسم که من دیگر هرگز اپرا نخواهم نوشت." و متاسفانه اینگونه هم شد، ویلهم تل آخرین اپرایی بود که روسینی نوشت. |
April 20, 2005
نظرات شما
- !ببين, سايت خفنت منو كشته
MK , April 23, 2005
- سلام اولهاي اين قطعه هم خيلي قشنگه اگه مي زاشتين بهتر نبود؟
امير , April 22, 2005
- سلام، مرسی عالی بود. نمی دونستم این کار مال روسینی هست.
روشنک , April 21, 2005
- hi, thanks for this beautiful article, waiting for another classic post.
Amir , April 20, 2005
- موافقم فضای این اپرا با آرایشگر سویل یا سنرنتولا خیلی فرق داره. مرسی.
saeed , April 20, 2005
- دوست عزیز، در صورت برداشت مستقیم از کتاب یا منبع مشخص، ماخد آنرا همانند گذشته حتما" ذکر می کنیم. اگر شما مشکل مشخصی در متن مشاهده می کنید بسیار خوشحال می شویم که آنرا متذکر شوید تا در آینده بتوانیم مطالب مفید تری در سایت قرار دهیم، با تشکر از شما.
گفتگوی هارمونیک , April 20, 2005
- نميدونم اين متن رو از وسط كدوم مقاله كپي كردين اينجا
راستش يكم بي سرو ته بود
ali , April 20, 2005
تقسیم بندی موضوعی
موسیقی کلاسیک نوشته های شما
تئوری موسیقی
موسیقی معاصر
موسیقی Jazz
مطالب عمومی
مصاحبه و گفتگو