گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

آوا فرزانه‌فر

Posts by آوا فرزانه‌فر

بررسی تکنیک‌های آهنگسازی سبک مینیمال (۷)

فیلیپ گلس آخرین نفر از این گروه چهار نفری بود که کارهای او باعث تکامل سبک مینیمال شد. او با سفر به هند و آشنایی با راوی شانکار به گسترش روش تکرار در آثار خود پرداخت تا اینکه درنهایت به تکرارهایی رسید که ساختار آن‌ها بر اساس فرآیند افزایشی و کاهشی شکل می‌گرفت. تا قبل از دست یافتن به این تکنیک موسیقی گلس بر اساس چرخه‌ای از ریتم و تکرار بود. در سال ۱۹۶۷ با قطعه «زوال یافتن»  (۳۶) سیستم ریتمیک گلس گسترش پیدا کرد و او خود اعتقاد داشت که این سبک شخصی او است و او خودش را در این قطعه آشکار می‌کند (Mertens 1980). البته گلس از ریتم‌های افزایشی به‌عنوان یک قالب یا فرم ساختاری تنها استفاده نمی‌کند بلکه از آن برای استفاده بهتر از صداها و ارتباط بیشتر با مخاطب بهره می‌برد.

بررسی تکنیک‌های آهنگسازی سبک مینیمال (۶)

جابجایی ریتمیک (۲۷) در سال ۱۹۷۲ رایش قطعه «موسیقی دست زدن» (۲۶) را به‌وسیله تکنیک دیگری به اسم «جابجایی ریتمیک»می‌سازد. در این روش یک الگوی اصلی و ثابت وجود دارد، الگوهای بعدی با جابه‌جایی ریتمیک نسبت به این الگو به وجود می‌آید در این اثر هم می‌توان رد پایی از جابه جایی فاز را مشاهده کرد. […]

بررسی تکنیک‌های آهنگسازی سبک مینیمال (۵)

تری رایلی قطعه «در دو» (۱۹) را در سال ۱۹۶۴ به سبک مدال می‌سازد. او ثبات و پایداری کارهای لامونت یانگ را با تکرارهای غیرایستا و پی‌درپی و حرکت مداوم جایگزین می‌کند. «در دو» از ۵۳ ماژول کوچک، ساده و قابل تکرار به شکل خطوط منفرد و بدون آکمپایمان یا همراهی‌کننده، بدون پیش یا پس‌زمینه تشکیل می‌شود و هر نوازنده بدون محدودیت سازی می‌تواند از هرکجای قطعه که بخواهد و هر تعداد دفعه‌ای که دوست داشته باشد ماژول را بنوازد.

بررسی تکنیک‌های آهنگسازی سبک مینیمال (۴)

 این دو تکنیک در رابطه با طول زمان و سرعت به بحث می‌پردازد و باعث افزایش زمان یا کاهش آن از طریق میزان نما های ترکیبی مثل ۸/۳-۸/۶-۸/۹-۸/۱۲ یا میزان نماهای بی قاعده مثل ۸/۵-۸/۷و۸/۱۱ می‌شود. در مثال زیر هر دو تکنیک در کنار نمونه‌ای با ریتم پایه و به‌عنوان ریتم اصلی مقایسه شده‌ است، این دو تکنیک از تکنیک های بسیار موثر در ایجاد تنوع و جلوگیری از روند یکنواخت شدن تکرارها در موسیقی مینیمال می باشد:

بررسی تکنیک‌های آهنگسازی سبک مینیمال (۳)

تکرار یکی از پایه‌ای‌ترین تکنیک‌های موسیقی مینیمال است که به‌صورت تکرار نت‌ها، موتیف ها یا تکرار الگوهای ریتمیک دیده می‌شود و تا پایان قطعه بی‌وقفه ادامه دارد. کل قطعه از تکرارها تشکیل می‌شود و همین تکرارهای مداوم شنونده را هیپنوتیزم وار با خود همراه می‌کند. برای ایجاد تنوع در قطعه می‌توان از تکنیک‌هایی مثل «توالی» (۴) یا انتقال نت‌ها به فواصل مختلف و مشخص، « قهقرایی» (۵) به معنی حرکت قهقرایی یا خلاف جهت، و « معکوس » (۶) یا وارونگی یا معکوس کردن ارتفاع‌ها، کشش‌ها یا موتیف ها استفاده کرد. نمونه زیر بخشی از قطعه «تکرارهای لرزاننده» (۷) اثر جان آدامز ، بخش ویولن اول می‌باشد.

بررسی تکنیک‌های آهنگسازی سبک مینیمال (۲)

به‌طور مثال اگر آهنگساز از تکرار صداها یا موتیف ها استفاده می‌کند باید به نحوی از آن بهره ببرد که شنونده بعد از مدتی، از گوش دادن به این تکرارها خسته نشود، یا با استفاده از صداهای کشیده (۲) بتواند برای مخاطب خود جذابیت شنیداری فراهم کند. چون ملودی همانند موسیقی دوره‌های قبل وجود ندارد باید از عناصر دیگر به‌درستی استفاده کند. هم‌چنین در این موسیقی هارمونی خیلی پیچیده نیست و حتا شاید بتوان گفت درنهایت سادگی است و تغییرات آن بسیار کند و تدریجی شکل می‌گیرد. از طرف دیگر قسمت بزرگی از تکنیک‌ها را تغییرات ریتمیک و حفظ شفافیت صداها دربرمی گیرد.

بررسی تکنیک‌های آهنگسازی سبک مینیمال (۱)

جنبش مینیمال بر علیه جنبش های قبل از خود به پا خواست، پس طبیعی است که انتظار داشته باشیم تمام رفتارهای تکنیکی گذشته را زیر پا گذاشته باشد، از اصول هارمونی دوره کلاسیک که مدت ها قبل از مینیمالیست ها توسط سریالیسم کنار گذاشته شده بود گرفته تا خود قوانین پیچیده سریالیسم.

تجزیه و تحلیل کاربرد تکنیک های نوازندگی سازهای زهی در سبک مینیمال (۷)

اما سوای استفاده از تکنیک‌های ذکرشده، اجرای صداهای کشیده حتا توسط آرشه‌‏کشی معمولی نیاز به تکنیک نوازندگی قوی دارد تا بتواند صدایی یکنواخت بدون هرگونه تأکیدی بر روی نت‌ها تولید کند و شنونده را غرق در زیبایی صداها گرداند. این امر به‌وسیله تسلط کامل بر روی آرشه و سرعت حرکت آن و کنترل کامل بر روی انگشتان دست چپ امکان‌پذیر است، نوازنده چنین قطعاتی نیاز به تمرکز کامل و ارتباط عمیق بین ذهن، گوش و کنترل فیزیکی بر روی ساز دارد.

تجزیه و تحلیل کاربرد تکنیک های نوازندگی سازهای زهی در سبک مینیمال (۶)

ارتباط آهنگساز و نوازنده، شناخت آنچه آهنگساز برای بیان قطعه نیاز دارد و تفسیر درست آن توسط نوازنده به او برای اجرای صحیح‌‏تر و کاربرد اصولی‏تر تکنیک‏ ها کمک خواهد کرد و البته تمام این موارد در کنار توانایی و مهارت بالای اجرایی و تسلط نوازنده بر روی ساز شکل می ‏گیرد.

تجزیه و تحلیل کاربرد تکنیک های نوازندگی سازهای زهی در سبک مینیمال (۵)

آهنگساز مینیمال تکنیک ‏های مختلفی را برای به تصویر کشیدن اصوات و معرفی لایه صوتی جدید به کار می‏برد تا بتواند درنهایت سادگی منظور خود را تأمین کند. در بعضی موارد آهنگساز برای معرفی تکنیک سول پونتیچلو (Sul Ponticello) یا نوازندگی نزدیک خرک را استفاده می‏ کند و به این وسیله تمام هارمونیک ‏های اصلی و فرعی تن موردنظر را در محدوده مشخصی از سیم یعنی از گوشی تا خرک به شنونده ارائه می ‏دهد، همچنین رنگ صوتی تولیدشده توسط این تکنیک با رنگ صوتی حاصل از آرشه ‏کشی معمولی متفاوت است.

بیشتر بحث شده است