Posts by علیرضا میرعلی نقی
درباره آلبوم «انسان» (۲)
«آنک انسان!» نام یکی از واپسین کتابهای فریدریش ویلهلم نیچه فیلسوف نامی آلمانی/ انسانی/ جهانی است. از آخرین متفکران بزرگ اروپای اواخر قرن نوزدهم که صدای پای هیولای آخرالزمانی روزگار آینده را زودتر از دیگران شنیده بود. این عنوان از این روی برای این یادداشت برگزیده شده که در آلبوم «انسان»، حضور انسان شنیده میشود و حکایت از قدرت انتخاب و سلیقه اوست، نه تفویض اختیار به هوش مصنوعی و یا گزینههای بیهدف در دریای امکاناتی که تکنولوژی حاوی آنهاست. از گروه «تارنوش» پیش از این نیز آلبومی انتشار یافته بود به همین نام، که در آن، ترکیب سازهای ایرانی و غیر ایرانی شنیده میشود. اما در «انسان» تنها صدای ایرانی شنیده میشود.
«امیر بحر آواز»؛ به یاد استاد رجبعلی امیر فلاح (۲)
نوازندگی مهدوی نیز در آن سالها ترکیبی فشرده بود از آموزشهایش نزد اساتید مختلف الطریق حسین ملک، فرامرز پایور، پرویز مشکاتیان و مجید کیانی و عشق وصف ناپذیرش به مضرابهای ملکوتی رضا ورزنده بزرگ و رنگ گرفته از شوری سلحشور که هم جلال داشت و هم جمال، و اگر خدماتش در مسند مدیریت مراکز گوناگون اداری و آموزشی عمر او را وقف خود نکرده بود، معلوم نبود که امروز در چه رتبهای از سنتور نوازی مطرح میشد.
درباره آلبوم «انسان» (۱)
آلبوم موسیقی «انسان» اثری تازه از گروه «تارنوش» با ارائه فضاهای تازهای در قالب موسیقی ایرانی، از چهارم مهر منتشر و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. این آلبوم به آهنگسازی بهنام جهانبیگلو تلاشی است برای استفادهای تازه از سازهای اصیل ایرانی و رسیدن به رنگ بندی تازهای در موسیقی ایرانی. آلبوم «انسان» شامل ۷ قطعه است؛ بَدو، شوق، دَرک، عشق، جمع، ایل و انسان.
«امیر بحر آواز»؛ به یاد استاد رجبعلی امیر فلاح (۱)
عشق بی یار مُهَنّا نبود، یار کجاست؟ این مصراع را حنجره ۹۵ ساله پیر آواز و صیاد احوالات سوخته حالان، جاودان یاد رجبعلی امیری فلاح طوری خوانده در این آلبوم که انگار تمام زندگی سراسر شیفتگی و عاشقی و مشقت هایش را در آن بیان کرده و حالا وصف حال ماست. به برکت وسایل ضبط و رادیو چند دقیقه ای از آن روزگاران خوش را که در کنار یار وفاداری چون او سپری کردیم، باقی مانده و آبی است افشان بر خاطر سوخته ما در این سال های برهوت آینده که کم آن رفته و بیش آن باقی است! طی این سال ها چه درضبط و چه در رادیو و چه درصحنه و چه در حضور، سنتور رضا مهدوی با صدای آن پیر دانا دل، حالی یافته که با دیگرانش نشنیده و نبوییده ایم.
درباره آلبوم «خون ایرانی» اثر علی رهبری (۳)
نکته قابل توجه در این قطعه که با الهام از واقعه کربلای سال ۶۱ ه. ق نوشته شده، برداشت شخصی آهنگساز از روحیه و تفکری است که اساس مذهب انتظار، آیینهای جمعی شیعی و ذهنیت قوم ایرانی را از این واقعه، شکل میدهد. فضای صوتی «نوحه خوان» حامل هیچ اندوه ویرانگر سیاه و نومید کنندهای نیست.
درباره آلبوم «خون ایرانی» اثر علی رهبری (۲)
شاید آگاهی از این نکات بتواند بعدها برای منتقدان و تحلیلگران، مؤثر افتد. در «نوحه خوان»، سایه پررنگ «عاشورایی» های پنجاه سال پیش را میتوان شنید. نغمههایی اصیل که متاسفانه امروز به آرشیوها پیوستهاند و دیگر خوانده و شنیده نمیشوند. کمتر اثری ارکسترال، با درونمایه مذهبی میتوان یافت که به این حد عالی از تکنیک برای ارکستر (و ساز تنها) نوشته شده باشد و با ساختاری مدرن، تمهای مذهبی در آن تا این اندازه آشکار به گوش برسند.
راه طولانی؛ درباره محمد بهارلو (۲)
استاد محمد بهارلو، در خانواده ای قدیمی متولد شده و ریشه دار در ایل معروف بهارلو در استان فارس و تنها فرزند خانواده است که داخل وادی هنر است. برادر بزرگ او (عبدالله بهارلو) با موسیقی آشنایی داشت و محمد کوچک را با نغمه های زیبا آشنا کرد. او خیلی زود پدرش را _ که از مشروطه خواهان بنام و مردی دارای استعداد فنی فوق العاده بود _ از دست داد و ذیل تربیت مادرش که بانویی با بصیرت و با فرهنگ بود، قرار گرفت.
«ساز خاموش»، یادواره پرویز یاحقی
هجده سال پیش در چنین روزی پرویز یاحقی هنرمند پرآوازه موسیقی ایران در تنهایی و انزوا درگذشت و سه روز بعد در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. به مناسبت سالگرد درگذشت او این نوشته را میخوانیم:
راه طولانی؛ درباره محمد بهارلو (۱)
گاه اتفاقی می افتد که در انسانی با استعداد و با فرهنگ، پرداختن به وجهی از علاقه ها و استعدادها، وجوه دیگر را از نظر می اندازد و یا معطل می گذارد. هر انسانی در شرایط دشوار انتخاب قرار می گیرد و باید مسؤولیت انتخاب های خویش را بپذیرد.
مجتبی میرزاده، صاعقه استعداد (۴)
موسیقیدان ایرانی، در هر دوره تاریخی، چه عصر سنت های قدیم و چه زمانی که مثلاً سایهای از مدرنیسم بر آن پرتو افکنده است، قربانی بوده و به قول قدما، مرغی است که در عزا و عروسی سر بریده میشود. زندگی او در تنگدستی و عُسرت نگذشت، زیرا هنرمندی محبوب و پرخواستار بود و حتی فرصت انجام بسیاری از سفارش ها را نداشت، اما طبع شوریده او که در هیچ نظام مشخصی از قراردادهای زندگی حرفهای و اداری و خانوادگی نمیگنجید، موجب رنج و ناراحتی او و برخی از دوستدارانش شد.