Posts by آرش نصیری
شهرام ناظری، نیمای آواز ایرانی (۳)
در مقام قیاس، اگربتوانیم، جایگاه، تاثیر و عملکرد استاد محمدرضا شجریان را با شهریار و یا هوشنک ابتهاج در حوزه ی شعر صد سال اخیر مقایسه کنیم، استاد ناظری را باید با نیما یوشیج مقایسه کرد. استاد محمدرضا درویشی، همین امروز در مراسم رونمایی آلبوم «راز عشق» به آهنگسازی جناب محمد ساعد و به خوانندگی شهرام ناظری چنین بیان کرده است: «خدا بیامرزد استاد محمدرضا شجریان، بزرگمرد و خواننده ی شهیر ایران، ایشان در تمام عمر پربرکتشان، یک شیوه را ادامه دادند و پخته کردند و از آن عدول نکردند…اما در تمام این سالها هیچ خوانندهای نتوانست جنس، کیفیت و محتوای صدای شهرام ناظری تقلید کند. خیلیها سعی کردند مثل استاد شجریان بخوانند، اینکه موفق شدند یا نشدند جای بحثش اینجا و الان نیست ولی کسی نتوانست هم به لحاظ محتوا، هم به لحاظ کیفیت و هم به لحاظ جنس و شخصیت صدا، مثل استاد شهرام ناظری بخواند و نخواهد توانست بخواند…»
شهرام ناظری، نیمای آواز ایرانی (۲)
شهرام ناظری، در تمام این سالهای فعالیت، به جای آنکه سوار جریانی شود، جریان ساخت. او حتی سوار موج جریانی که خود ساخته بود هم نشد: در اوج موجی که آلبوم آتش در نیستان در موسیقی موسوم به موسیقی عرفانی ساخته بود، «سفر به دیگر سو» کرد. او میتوانست آثار هیتی چون «اندک اندک» و «آتش در نیستان» و «مهتاب رو» و … را سالها و در همه ی کنسرت ها بخواند و کنسرت پشت کنسرت بگدارد اما آن آثار که همیشه شنیدنی و برا یهمه ی مردم جذاب هستند، برایش جزیی از گذشته بودند و نگاهش به آینده بود. در تمام این سالها اشعار و تفکر مولانا در آواز و نگاهش جاری بود، اشعاری که پیش از آن کمتر مورد اقبال آهنگسازان بود، چون مولانا اساسا تفکری عمیقتر و شعری دیرفهمتر از نگاه و تجربهی اغلب مردم دارد.
شهرام ناظری، نیمای آواز ایرانی (۱)
بیست و نهم بهمن، زادروز هنرمندی خلاق و جریانساز، پیشرو اما ریشهدار، بافرهنگ و فرهنگساز، استاد شهرام ناظری ست. برای آنکه بدانیم لحن و بیان متفاوت ایشان چه تاثیری در موسیقی ایران داشته، لازم است برگردیم به بیش از چهل سال قبل که «گل صدبرگ» را خواند و ببینیم آن آلبوم در آن سال چه غوغایی به پا کرد، چگونه فراگیر شد و چه تاثیری در جامعه ی موسیقی گذاشت. ناظری تا آن زمان «چاووش»ها را با استادان علیزاده، مشکاتیان و لطفی، کامکار و «مثنوی موسی و شبان» و «باد صبا میآید» را با استاد جلال ذوالفنون و «صدای سخن عشق» را با استاد کیخسرو پورناظری و «بشنو از نی» را با استاد فریدون شهبازیان کار کرده بود و قبل از انقلاب هم تجربههای گرانقدری داشت که یکی از مهمترینهای آن فعالیتها، همکاری با گروه اساتید در جشن هنر توس است و همه و همه نشان میدهد که چه دانشی از آواز منطبق بر ردیف دستگاهی موسیقی شهری ایران داشت اما همه ی اینها راضی اش نمیکرد و دنبال کشف لحنها و بیانهای گم شده یا مهجور آواز در مناطق مختلف ایران به ویژه زاگرسنشینان بود تا با لحن و بیان تازهای بخواند. پس با جلال ذوالفنون و رضا قاسمی گل صدبرگ را کار کرد که انقلابی در موسیقی ایران بود.