گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

Posts by آروین صداقت کیش

پرسش از ارتباط گفتمان‌های موسیقایی و جریان چپ در ایران (۴)

از دید بیشتر تاریخ‌نویسان (۱۰) این اختلاف نظر را می‌توان به «ترکیب موسیقی ایرانی با فنون موسیقی کلاسیک غربی با توازنی به سود موسیقی ایرانی» و «یکسره رفتن به سوی موسیقی کلاسیک غربی و کنار گذاشتن موسیقی ایرانی جز در جایگاه معدن مواد اولیه» یا اصطلاحا «دعوای موسیقی ملی و علمی» فروکاست. نباید از این امر چشم‌پوشی کرد که بررسی‌های بیشتر نشان می‌دهد در حقیقت چنین صورتبندی‌ای علتی جز فروکاست ندارد و روابط این دو گفتمان با یکدیگر و با سنت‌های موسیقی ایرانی پیچیده‌تر از این دوگانه‌ی ساده‌سازی‌شده است (۱۱).

پرسش از ارتباط گفتمان‌های موسیقایی و جریان چپ در ایران (۳)

شاید تا حدودی به این دلیل که فعالیت چپ‌گرایانه در آن روزگار سخت ممنوع و خطرناک بود ردی از تاثیرپذیری اهالی موسیقی از مهم‌ترین جریان‌های مارکسیستی عهد رضا شاه، ۵۳ نفر و حلقه‌ی دنیا، یا ارتباط یا آشنایی با آنها نمی‌بینیم (به عکس اهل ادبیات). تنها در سال‌های پایانی آن دوره به چند نام برمی‌خوریم که پیش از این در مقدمه در میان نامداران با گرایش چپ از ایشان یاد شده بود؛ هدایت، نوشین و نیما (۸).

پرسش از ارتباط گفتمان‌های موسیقایی و جریان چپ در ایران (۲)

چنین رگه‌هایی بیش از همه در زمینه‌ی ادبیات داستانی و شعر (تالیف یا ترجمه)، نقد ادبی، تئاتر و … پیش از این کاویده شده و مثال‌های چون (خلیقی و دیگران ۱۳۹۴)، (حسینی راد و دیگران ۱۳۹۱)،  و مانند آن در مطالعات هنر به دست داده است. گذشته از آن حتا در یک پیمایش ذهنی سردستی هم نام‌های بسیاری چون صادق هدایت، بزرگ علوی، احمد محمود، جلال آل احمد، محمود دولت‌آبادی، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، مرتضی کیوان، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، عبدالحسین نوشین، م. به‌آذین و… به خاطر می‌آید.

پرسش از ارتباط گفتمان‌های موسیقایی و جریان چپ در ایران (۱)

تاثیر جریان چپ یا ایدئولوژی چپ (به گسترده‌ترین معنایی که از این دو اصطلاح می‌توان مراد کرد) بر سمت و سوی جریان‌های هنری ایران یک قرن گذشته امری بسیار شناخته و پذیرفته‌شده است. در بعضی هنرها این تاثیر چنان فراگیر است که بنیادها و جهت اصلی فعالیت را دست‌کم تا نیمه‌ی قرن (و بلکه گاه تا امروز) به کلی زیر نفوذ جریان‌های چپ تعریف می‌کند. آنجا هم که چنین نیست گاه جریان‌های دیگری می‌توان یافت در واکنش به آن جریان اصلی شکل گرفته‌اند.

درست یا غلط؟ زیبا یا نازیبا؟ (قسمت اول)

حتما بارها شنیده‌اید کسی درباره‌ی یک قطعه یا یک خصوصیت موسیقی بگوید «درست» یا «غلط» است. تابه‌حال از خودتان پرسیده‌اید موسیقی چطور می‌تواند درست یا غلط باشد؟ در زندگی معمولی وقتی می‌خواهیم بفهمیم چیزی درست است یا غلط، مثلا وقتی می‌خواهیم درست یا غلط بودن جمله‌ی «الان هوا ابری است» را تشخیص بدهیم کافی است به آسمان نگاه کنیم. یعنی آن جمله را با بعضی از واقعیت‌ها یا به بیانی اطلاعات درباره‌ی وضعیت بسنجیم. اگر تطبیق داشت می‌گوییم درست است و اگر نه حتما غلط است

نگاهی به علل تحول آهنگ‌سازی رضا والی در چهار دهۀ گذشته (۴)

یعنی تا حدی روح مدرنیسم را همچنان برای برخورد با یک سیستم موسیقایی غیراروپایی زنده نگه داشت. می‌گویم تاحدودی زیرا کاری که او در دورۀ سوم آهنگ‌سازی‌اش می‌کند نسبت به خود سیستم انتخابی‌اش نمی‌توانست جایگاهی کاملاً مدرنیستی اشغال کند و ازطرف دیگر در دل مدرنیسم اروپایی-آمریکایی هم قاعدتاً ازلحاظ بنیادها راه‌حل چندان متمایزی از دورۀ دوم کارش به نظر نمی‌رسید. اگر در پی دلیل باشیم کافی است به نظریۀ کارل دالهاوس دربارۀ چگونگی رخداد مدرنیسم در موسیقی توجه کنیم.

مروری بر کتاب «فتیشیسم در موسیقی و واپس‌روی شنیدن»

«فتیشیسم در موسیقی و واپس‌روی شنیدن» با اندکی تغییر عنوان یک مقاله‌ی بسیار مهم تئودور آدورنوی فیلسوف است که اصلش در سال ۱۹۳۸ منتشر شده و اکنون پس از ۸۰ سال در هیات کتابی جمع و جور به همت نشر ماهی و با ترجمه‌ی خوب (۱) سارا اباذری از اصلِ آلمانی در اختیار خواننده‌ی فارسی زبان قرار گرفته است. این مقاله‌ی خاص که از نوشته‌های قدیمی آدورنو درباره‌ی موسیقی است فارغ از آن که بدانیم از نوشته‌های موسیقایی او بسیار کم به فارسی ترجمه شده (و از آن کم‌تر ترجمه‌‌ی با کیفیت از زبان آلمانی)، به دلیل خود محتوایش اهمیت دارد.

مروری بر آلبوم «سمفونی شماره‌ی ۲ و سمفونی شماره‌ی ۵»

لوریس چکناوریان علاوه بر قطعات دیگر دو سمفونی در مورد بزرگ‌ترین تراژدی معاصر ارمنی‌ها نوشته است. سمفونی اول و دوم دقیقا در یک سال، به مناسبت ۶۵امین سالگرد آن فاجعه‌ی تاریخی نوشته و حدود دو دهه‌ی بعد ضبط‌های حاضر از آنها فراهم شده است. مشخص نیست چرا در این نشر از «مجموعه آثار»، آهنگساز به جای همنشینی سمفونی اول و دوم در یک آلبوم و سپس سوم و پنجم در دیگری ترتیبی را که اکنون می‌بینیم برگزیده‌ است. به‌هرروی، اکنون چنین است و مقایسه‌ی دو اثر اندکی دشوارتر از زمانی است که همزمان در یک آلبوم شنیده شود.

نگاهی به علل تحول آهنگ‌سازی رضا والی در چهار دهۀ گذشته (۳)

برای آهنگ‌سازی همچون والی این یکی از راه‌های ممکن بود. چرا؟ چون او از جغرافیای فرهنگی‌ای می‎‌آمد که صرف حمل مصالح موسیقایی‌اش و امتزاج آن با زبان موسیقایی کلاسیک غربی خود دست‌کم اندک آشنازدایی‌ای هدیه می‌کرد. از این لحاظ دورۀ دوم آهنگ‌سازی او (از نیمۀ دهۀ ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰) مبتنی بر رویکردی شد که برای یک آهنگ‌ساز با ریشه‌های اولیه در هنرستان موسیقی ایران هم آماده بود هم کم‌و‌بیش طبیعی و مشروع. آمادگی و طبیعی بودن آن رویکرد را هنگامی می‌توان دید که از درون به تاریخ موسیقی خودمان بنگریم.

مروری بر آلبوم «از آن سوی»

آنچه در شنیدار اول در طرح‌های رامتین نظری‌جو به گوش می‌رسد (و نیز در نوازندگی خودش)، تاکید وافر بر دقت است و ظرافت صداگیری که به عناصری ساختاری تبدیل شده‌اند. لحن و بیان موسیقایی او -که برآمده از مکتب آموزشی پایور و به گواهی کارهای تالیفی‌اش («در دشت» و «تصنیف‌های استاد فرامرز پایور») سخت دلمشغول معلمِ معلمش است- خواه از نظر محتوا خواه از لحاظ صدادهی، میانه‌ی راه سبک‌های امروزین موسیقی/نوازندگی و میراث استاد فقید ایستاده است؛ بازیگوش و مرددِ گذشتن یا نگذشتن.

بیشتر بحث شده است