Posts by عاطفه دمیرچی
مروری بر کتاب «بنیان های آموزش موسیقی» اثر ادگار ویلمز (۴)
ارتباط ملودیکی بین دو صدا هر چه قدر هم آرام نواخته شود همزمانی با یکدیگر پیدا می کنند و می توانند هارمونی به وجود آورند. هنگامی که سه صدا مانند دو-می-سل به صورت پیوسته و به دنیال هم خوانده شوند تصور یک آکورد را در ذهن به وجود می آورند و تمرین خوبی برای درک آکورد می باشد. فواصل هارمونیک (چهارم و پنجم) نیز در حین خواندن آکورد آن ها، شناسایی و توجه می شود. فواصل سوم و ششم را نیز در خواندن آکوردهایشان می توان درک کرد. فواصل دوم و هفتم دارای ماهیت پیوندی هستند که توسط فواصل هارمونیک قدرت و شدت می گیرند.
مروری بر کتاب «بنیان های آموزش موسیقی» اثر ادگار ویلمز (۳)
پدیده صدا در قالب آواز می تواند ریتم درونی کودک را بیدار کند و در شکل حرکات بدنی صورت بپذیرد. یعنی عامل ریتم در آواز نهفته است. آوازها یک فرآیند موسیقایی ناخودآگاه هستند که در آموزش موسیقی بیشترین اهمیت را دارند. آواز استعدادهای موسیقایی کودک (ذاتی یا گاهی ارثی) مانند حس ریتم، سرعت، تقسیمات دوتایی، سه تایی، فواصل ملودیگ و گام ها و آکوردها، حس تنال و مدال وارزش نهفه در کلام و حس شعری را بیدار می سازد.
مروری بر کتاب «بنیان های آموزش موسیقی» اثر ادگار ویلمز (۲)
تقلید صداها و مقایسه صداها، قضاوت کردن و طبقه بندی کردن صداها به وسیله تمامی امکانات صوتی و ابزارهای صوتی مانند سازهای مختلف اعم از ضربی و غیر ضربی، ضبط صوت و… می تواند صورت پذیرد. تهیه ساز توسط کودک در راستای حساس شدن به صدا و سپس استفاده از خلاقیت و ابتکار توسط خود او، حساس شدن گوش به رنگ صوت، شدت و ارتفاع صوت، اصوات بالا رونده و پایین رونده و شناخت زیر و بمی اصوات همه از فعالیت هایی است که گوش موسیقایی در کودک پرورش می یابد.
مروری بر کتاب «بنیان های آموزش موسیقی» اثر ادگار ویلمز (۱)
در تمامی دانشگاه ها و کنسرواتوارهای دنیا درسی به نام پداگوژی (pedagogy) وجود دارد که همان شیوه «آموزش» است اما متاسفانه در ایران چنین رشته ای مورد کم توجهی قرار گرفته و به اندازه کافی به آن پرداخته نشده است. یک فارغ التحصیل موسیقی شاید به تمام علم موسیقی اشراف داشته باشد اما شناسایی نیازهای آموزشی یک مقوله جدا از خود دانش موسیقی است. اینکه بدانیم یک کودک یا فردی که از موسیقی چیز زیادی نمی داند اولین نیازهایش چه چیزی می تواند باشد از ضروریات آموزش می باشد؛ در نتیجه پداگوژی، آموزش شاگرد محور است.