Posts by محمد طریقت
نقش دف و دفنوازی در باورهای اقوام کُرد با تاکید بر شهر سنندج (۱۷)
اگرچه در این پژوهش بهبررسی نقش دف و دفنوازی در مراسم عرفانی و آیینی پرداخته شده امّا روند تغییر فرمهای دفنوازی را میتوان تا حدودی در ارتباط با نوع موسیقی دانست. موسیقی در یک طبقهبندی کلی به انواع باستانی، روستایی و شهری (رسمی) تبدیل میشود که هر کدام شامل شاخههایی همچون: موسیقی مذهبی و عبادی؛ موسیقی سوگ یا عزا؛ موسیقی بزمی؛ موسیقی رزمی و موسیقی کار تقسیم میشوند. شاخهها نیز بهزیرشاخههای دیگر منتهی خواهند شد که خارج از موضوع بحث است.
نقش دف و دفنوازی در باورهای اقوام کُرد با تاکید بر شهر سنندج (۱۶)
منصور مرادی، آنچنان با تمام وجود توأم با عشق از خانقاه و مراسم مربوط به آن صحبت میکند که کمتر مخاطبی شیفته و مجذوب قداست و خلوص این مراسم بهخصوص ساز دف و دفنوازی نمیشود. او معتقد است که دف بالقوه سازی مقدّس و پاک است و این نوازندگان هستند که شخصیّت خود را با دف بهمرحلهی ظهور میرسانند. این شخصیّت ممکن است که با اجرای حرکات زشت و زننده که در شأن دف و دفنوازی نیست و تنها عاملی است برای جذب مخاطبین بیشتر، همراه باشد که در نهایت تصویری غلط از دفنوازی را معرّفی کند و نتیجهای جز توهین به شخصیّت نوازنده را درپی نخواهد داشت (مرادی، ۱۳۹۸).
نقش دف و دفنوازی در باورهای اقوام کُرد با تاکید بر شهر سنندج (۱۵)
خانقاه یا مرکز تجمّع صوفیان و [دراویش] در آغاز تأسیس خود، محلّی بود برای سکونت و تغذیهی رایگان مسافران،[دراویش] و صوفیان که بهمرور زمان علاوه بر موارد ذکر شده، بهصورت کانونی برای آموزش، تربیت اخلاقی، چلّهنشینی و سماع در بیشتر سرزمینهای اسلامی تکمیل میشوند (کیانی، ۱۳۸۹: ۶۳).
نقش دف و دفنوازی در باورهای اقوام کُرد با تاکید بر شهر سنندج (۱۴)
دف، بیبدیلترین ساز تکیه است و اهل عرفان در مجالس سماع خود بهسه جهت از آن استفاده میکنند: اوّل مجوّز نبوی، دوّم غیر ملودیک بودن و سوّم کمک شایان آن در سیر هیپنوتیکی از خودآگاهی بهناخودآگاهی و عالم معنوی (محمّدی، ۱۳۷۹: ۱۰).
نقش دف و دفنوازی در باورهای اقوام کُرد با تاکید بر شهر سنندج (۱۳)
موسیقی عرفانی که ریشه در باورهای دراویش دارد با آداب و رسومی خاص در مجلس ذکر متجلّی است. در این مجالس، آوازهایی موزون بههمراه دف، تاس و تنبور (در میان اهل حق) اجراء، که باعث سماع و از خود بیخود شدن دراویش میشوند.
نقش دف و دفنوازی در باورهای اقوام کُرد با تاکید بر شهر سنندج (۱۲)
هر کُردی، موسیقی را با نوای لای لایی بهجان میسپارد و ریتم را با شرکت در مراسم رقص و پایکوبی متناسب با ضربآهنگ موسیقی رقص درک میکند. مردمی که حتّی برای سوگواری از این هنر بهره میجویند، در حقیقت از گهواره تا گور، نواهای گوناگون را با جان و دل کسب میکنند. اینگونه است که اگر موسیقی شاد مورد نظر باشد، نواهای فولکلوریک این مردم بهخدمت گرفته میشوند و اگر موسیقی عرفانی ارج و قرب یابد، موسیقی خانقاههای کردستان این خلاء را پر میکنند (نقیبسردشت، ۱۳۸۵: ۳۷).
نقش دف و دفنوازی در باورهای اقوام کُرد با تاکید بر شهر سنندج (۱۱)
شاخهای دیگر از نقشبندیه وجود دارد که از مدینه توسّط شیخاحمدسعید صاحب وارد کردستان شده است. شجرهنامهی این طریقت، همان خواجگان است با این تفاوت که صوفیان بعد از شاهعبدالله دهلوی تغییر میکنند. شیخابوسعید صاحب (پدر شیخاحمد سعید) همچون مولاناخالد یکی دیگر از شاگردان عبدالله دهلوی بوده و در مدینه سکونت داشته و نقشبندیه از طریق این بزرگان وارد کردستان شده است (حسینی، ۱۳۹۹).
نقش دف و دفنوازی در باورهای اقوام کُرد با تاکید بر شهر سنندج (۱۰)
«عبدالله نقشبندی مجدّدی عفیعنه، گزارش مینماید که سرآمد علمای دین و گزیدهی طالبان راه حقّالیقین حضرت مولاناخالد […] پس ایشان را به اجازه و خلافت و تربیّت طالبان ممتاز نمودیم و در طرق قادریه، چشتیه، سهروردیه و کُبرویه نیز مجاز و مأذون ساختیم» (توکّلی،۱۳۹۵: ۲۵۷).
نقش دف و دفنوازی در باورهای اقوام کُرد با تاکید بر شهر سنندج (۹)
دراویش پس از آنکه حال لازم را یافتند، شور و شوق پیدا میکنند و [در بعضی از خانقاهها] در این حال است که دست به اعمال غیر عادی نظیر زدن تیغ و خنجر بهبدن و… را بدون اینکه خونی جاری شود یا جای جراحت آن مشخّص شود با توصّل به ارواح شیوخ خود همچون غوث گیلانی و… انجام میدهند. پس از ذکر و حال، فاتحه خوانده میشود و پیر، دراویش را با عبارت «مست خاموش» یا «مست بس» بیدار میکند و آرام میگیرند (تابانی، ۱۳۸۰: ۳۸۰).
نقش دف و دفنوازی در باورهای اقوام کُرد با تاکید بر شهر سنندج (۱۲)
همچنین محمّدی نیز در کتاب «دف و بزمهای آن در تکایای قادریه» مینویسد: «اگرچه گفته میشود که ذکر جلی مختصّ طریقت قادریه است و طریقت نقشبندیه، بیشتر بهتمرکز فکر و مراقبه رغبت دارند امّا در تکایای نقشبندی کرمانشاه، دف دارای جایگاهی خاص بوده و ذکرها با اجرای دف همراه هستند» (محمّدی، ۱۳۷۹: ۳۲).