Posts by کیوان پهلوان
نوروزخوانی در ایران (۳)
نوروزخوانها آمدن فصل بهار و عید نوروز را به مردم با شعر و آواز نوید میدهند و مردم را به امید و شادی دعوت میکنند. مردم هم برای قدردانی از نوروزخوانها همواره تحفهای به صورت پول، لباس و یا شیرینی به این افراد هدیه میدهند. نوروز خوانها در اغلب مناطق ایران لباسهای ساده و در برخی شهرهای کشورمان لباسهای محلی بر تن میکنند و یک چوب دستی و کوله پشتی همراه خود دارند، نوروز خوانها با زدن چوب دستی خود بر زمین مردم را از آمدن خود به کوچه و محله با خبر میکنند و هدیههای مردم را در کوله پشتی همراه خود میگذارند.
نوروزخوانی در ایران (۲)
مراسم نوروز خوانی جزو آیین های دیرین شادمانی ما ایرانیها برای استقبال از سال نو و عید نوروز است، که از زمانهای دور در شهرها و روستاهای کشورمان برگزار می شد و مردم با ساز و دهل به استقبال فصل بهار و سال جدید میرفتند؛ اما در حال حاضر در بسیاری از مناطق کشورمان اجرای این مراسم به صورت کامل منسوخ و یا نسبت به سالها گذشته کمرنگ شده است.
نوروزخوانی در ایران (۱)
در مناطق مختلف ایران نامهای مختلفی را برای این مراسم ذکر کردهاند که از جمله معروف ترین اسامی را میتوان نوروز نو سال، امام خوانی، ساونگ خوانی، بهارخوانی، نوروزنامه، نوروزی و تعزیه بهاری بیان کرد.
به بهانه هشت مارس روز جهانی زن، یادداشتی درباره نزهت امیری (۴)
همچنان که جایزه پولیتزر موسیقی سال گذشته به اثر آهنگسازی شده کارولاین شاو، زن آهنگساز جوان آمریکایی رسید و نشان داد با وجود تمام فشارها زنان در عرصه وجود داشتهاند و خلقهای هنری قابل توجهای نیز ارائه کردهاند. (برگرفته از سایت بی بی سی، شبنم شعبانی، روزنامه نگار، ۸ مارس ۲۰۱۴- ۱۷ اسفند ۱۳۹۲ )
به بهانه هشت مارس روز جهانی زن، یادداشتی درباره نزهت امیری (۳)
شاید با کمی خوشبینی میتوان گفت دوران نگاه درجه دو به زنان در ارکستر در بیشتر نقاط جهان به پایان رسیده است و تنها نیاز به طی یک دوره زمانی جهت جبران وضعیت نابرابر گذشته باقی است. دیگر دختران نوجوان به دلیل نداشتن آیندهی حرفهای از انتخاب سازهایی که قبلاً مردانه شمرده میشدند نهی نمیشوند و رفتهرفته با بازنشسته شدن نوازندگان قدیمی دختران هم شانس خود را برای درخواست کرسی های نوازندگی در ارکسترهای بزرگ، امتحان میکنند.
به بهانه هشت مارس روز جهانی زن، یادداشتی درباره نزهت امیری (۲)
با کنار هم گذاشتن گفتههای تمیرکانف و آلسوپ در همین مقاله، پیچیدگی وضعیت تا حدود زیادی عیان میشود: رهبری به عنوان یک حرفه بسیار دقیق نیازمند جدیت و انضباط فوقالعاده و اقتدار است که مخالفان رهبری زنان، یک زن را ذاتاً فاقد آن میدانند و اگر زنی هم واجد آن خصلتها باشد، غیرعادی و یک تهدید تلقی خواهد شد!
به بهانه هشت مارس روز جهانی زن، یادداشتی درباره نزهت امیری (۱)
برای رسیدن به این درجه از تخصص و باوراندن آن به نه تنها موسیقیدانان؛ بلکه به مدیران هنری و موسیقی در ایران چه دشوار است! قبولاندن رهبری ارکستر سمفونیک از سوی زنان در تمامی جهان حتی در کشورهای پیشرفته اروپایی که قرنها با این ساختار، موسیقی می نوازند؛ رهبری زن برایشان در طی تاریخ مشکل و حتی می توانیم بگوئیم، غیر قابل هضم بوده است.
ساز نقاره و نقاره زنی (۶)
در نقاره نوازی از چهار نوع طبل به نام های: طبل سرچاشنی، گاه بر گاه (گورگه، گورگ)، تخم مرغی و ساده (میانه) استفاده میشود. طبل سر چاشنی: طبلی کوچک و چدنی و دارای صدای زیر است که به عنوان طبل اصلی و در تمام مدت نقاره کوبی نواخته میشود. طبلی است که از زمان شروع تا خاتمه کرنا حتی به مدت یک ثانیه هم متوقف نمی گردد. تغییر سه حالت طبلها به وسیله طبل سر چاشنی صورت میپذیرد به گونهای که سایر طبلها از طبل سرچاشنی تبعیت میکنند.
ساز نقاره و نقاره زنی (۵)
دکتر هنریش بروگش در کتاب سفری به دربار سلطان صاحبقران به وجود نقاره در سر درِ دروازه ارگ اشاره کرده است. کرزن در کتاب قضیه ایران چنین نوشته است که مهمترین مراسم نقارهنوازی عهد قاجاریه در برج مخصوص اقامتگاه شاهی و در پایتخت اجرا میشده است. به دلیل گسترش این آیین در دوره قاجار، به تدریج بر تشریفات و تجملات مراسم نقاره نوازی افزوده شد. نقاره چیان ارگ با کلاهی از پوست سیاه و سرخ که یراق دوزی شده و نیم تنه و شلوارهای سرخ که سر و دست و یقه و نیم تنه از پوست سیاه و دکمههای برنجی شیر و خورشید تزیین شده سه نوبت طبل مینواختند و شبها در بالای دروازه و قراولخانهها طبل پرچین ورچین میزدند تا پیشه وران بساط خود را جمع کنند.
ساز نقاره و نقاره زنی (۴)
در قرون بعد نیز این آیین بسیار رایج بوده است. حافظ ابرو در کتاب زبده التواریخ از وقایع سال ۸۰۹ ق نوشته که در رابطه با مراجعت امیرزاده به یزد است و به اجرای مراسم نقاره نوازی اشاره دارد: «… جمعی کثیر را در مقابل ایشان بازداشتند و بفرمود تا نقاره و برغو (شاخ حیوان میان تهی) میزدند و…»