Posts by بهروز مبصری
موسیقیدانان زرند
شهرستان زرندیه از توابع استان مرکزی با مرکزیت شهر مامونیه دومین شهرستان بزرگ استان مرکزی از نظر وسعت است. (شهر مامونیه مرکز شهرستان زرندیه در فاصله ۸۰ کیلومتری تهران، ۴۰ کیلومتری شهر پرند و ۳۰ کیلومتری ساوه قرار دارد. در این شهرستان هنرمندانی متولد شده اند که عموما با یکدیگر نسبت فامیلی دارند و امروز جزو اهالی نام آشنای جامعه هنری ایران هستند.
میرزاحسینقلی، خورشید تارنوازی
استان مرکزی زادگاه بزرگان موسیقی ایران زمین است. ردیف سازی در موسیقی به وسیله خاندان فراهانی تدوین شده است، هم چنین ردیف آوازی عبدالله دوامی از تفرش و خوانندگان بزرگی چون سیداحمدخان ساوه ای، نکیسای تفرشی و… به ترویج هنر موسیقی در این استان دلالت دارد. در دوره معاصر نوازندگان و خوانندگان بزرگ کشوری از […]
گفتگو با هوشنگ اکبری، سازنده ویولن (۳)
دو ســه روز بعد باخانواده رفتم مسافرت ماشین تصادف کرد و دردسر شد، یاد استاد که میافتادم اشک میریختم؛ آمدم تهران ششماهی بود که استاد را ندیده بودم، کلافه بودم؛ یک بار با ماشین میخواستم بروم منزل، دو سه تا کوچه اشــتباهی رفتم، دیدم استاد قنبریمهر با خانماش دارد راه میرود، پیاده شــدم رفتم جلو، همیشه به هم دست میدادیم اما ایــن دفعه همینطوری به من نگاه کرد، دید من دارم اشک میریزم، من را بغل کرد، خوابم را برایش تعریف کردم.
گفتگو با هوشنگ اکبری، سازنده ویولن (۲)
بنده خدا را شاکرم که از زمانی که نزد ایشان شروع به آموختن کردم تا زمان حیات ایشــان چهار دست خط گرفتم و خودم جدای از یادگیری و آموزش تکنیکهای ســاز سازی که اصل داستان بود، داشتن صداقت تمام با استادم را دلیل این امر میدانم چرا که ایشان خیلی به این نکات اهمیت میداد. ۳۷ ســال نزد اســتاد رفتم درسهایی که از استاد قنبریمهر گرفتم اینگونه بود که بیشــتر درس زندگــی میداد البته کنار اینها درس سازسازی هم میداد. دوبار استاد قنبری مهر دست مرا بوسید! دو دوره هم در جشــنواره دهه فجر در رشــته ساز سازی مقام اول گرفتم؛ معمولاً در فرهنگ ایرانی دست بزرگان را میبوسند، هیچ بزرگی هم تا آنجا که امکان دارد اجازه نمیدهد دســتش را ببوسند. یکروز دختر و پســرم با آقای حسین بهروزینیا نوازنده بربط قرار گذاشتیم برویم خدمت استاد؛ یک بربط ساخته بودم. قدری متفاوت بود، نظر استاد برایم مهم بود، صنعت من هیچ وقت به پای صنعت استاد قنبری نمیرسد. وقتی محضر استاد قنبری مهر رسیدیم آقای بهروزی نیا دوربین دستاش بود و فیلمبرداری میکرد.
گفتگو با هوشنگ اکبری، سازنده ویولن (۱)
هوشــنگ اکبری (متولد ۱۳۳۶) از شاگردان استاد قنبری مهر، سازنده ساز ویولن، طی سالها تلاش و ممارست به جایگاهی در بین سازندگان ساز ویولن دست یافته که قابل تقدیر است. ویولن ســاخت وی از ارزش و اعتباری قابل تامل برخوردار است به طوری که آوازه آن از مرزها فراتر رفته است. تبحر و اشراف هوشنگ اکبری در ساخت ساز ویولن به مرتبهای رســیده که استاد فقید ابراهیم قنبریمهر چندین بار با دست نوشتۀ خود ساز او را مورد تایید و تمجید خود قرار داده است. ســاخت ساز در خانواده اکبریها نشر یافته و علاوه بر هوشنگ برادر و فرزندان او نیز در این رشته دارای تخصص هستند.
گفتگو با جهانگیر کامیان (۳)
در رادیو در ارکستر استادم جهانپناه {مسئول} ارکستر شماره ۸ بودم، ارکستر عبدالله جهانپناه به این صورت درست شد که مرحوم روحاله خالقی یک امتحانی گذاشت البته استاد وزیری رئیس شورای موسیقی بود و ایشان میگفت باید یک تحولی در این برنامهها بدهیم. تمام موسیقیدانها بیایند امتحان بدهند و ارکستری بزرگ به نام ارکستر ویژه درست کرد. استاد جهان پناه هم آن را رهبری میکرد و قطعات مشیر همایون شهردار را می نواختیم، بنده دو سال در آن ارکستر کار کردم، بعد مرحوم پیرنیا آمد و ارکستر گلها را درست کرد و آن ارکستر از بین رفت.
گفتگو با هوشنگ اکبری، سازنده ویولن (۲)
بعد از چند روزی تلفن کردم به استاد قنبری مهر، خودم را معرفی کردم و گفتم ویولن سازم و میخواهم بیایم شما را ببینم، اجازه بدهید خدمت برسم، استاد قنبریمهر گفت شما کجا هستید من بیایم! این اولین درس بزرگی بود که به من داد؛ افتادگی و فروتنی. رفتم منزلاش در زدم یک نفر در را باز کرد رفتم داخل، دنبال استاد میگشتم که زودتر ببینماش، گفتم: استاد کجاست؟ گفت: خودم هستم بفرمایید! شروع کردم اشــک ریختن! گفت: چی شده؟ گفتم: آرزویم دیدن شما بود و این اشک شوق دیدارتان است.
نقش و جایگاه محمدرضا شجریان و فردوسی در موسیقی و ادبیات ایران (۷)
یاحقی بر این باور است که رودکی و فردوسی هردو زاییدهٔ روزگار خردورزیاند. خردورزیای که در روزگار شاهان سامانی پدید آمد و با پشتیبانی از زبان پارسی، عصری درخشان را برای پرورش زبان و اندیشهٔ آریایی ساخت که رودکی و شهید بلخی و ابوشکور پروردهٔ آنند و زمینه برای اوج این خردورزی و دانشمداری در شاهنامهٔ فردوسی آماده شد. او میگوید گفتار فردوسی دربارهٔ فرهنگ و خرد و مرگ و دوستی اهل بیت پیامبر اسلام، یادآور سرودههای رودکی است، هرچند که برداشت نزدیک این دو شاعر شاید بهخاطر جهانشناسیای باشد که در روزگار دو شاعر جریان داشته، اما این همانندی، نزدیکی این دو به یکدیگر را بیشتر کردهاست.
گفتگو با جهانگیر کامیان (۲)
خوشبختانه در آن موقع این طوری نبود مثلاً وقتی استاد صبا حس میکرد که دیگر شاگرد به او نیازی ندارد و کارش را به خوبی تمام کرده او را مرخص میکرد و میگفت این راه را ادامه بده یا برای فلان اتود، برو نزد فلان مدرس. من بعد از آنکه نزد استاد صبا رفتم همچنان نزد استاد جهان پناه نیز می رفتم و به کارم ادامه میدادم چون در آن موقع استاد جهان پناه داشت ردیفهای موسیقی ایرانی را تدوین میکرد و من میرفتم نتنویسیهای ایشان را پاکنویس میکردم.
گفتگو با جهانگیر کامیان (۱)
نامش جهانگیر کامیان است و نام پدرش حسن. تنها پسر خانواده بوده است و دو خواهر دیگر هم دارد. او متولد ۱۳۱۶ است و در سال ۱۳۴۳ ازدواج کرده و دارای یک پسر و یک دختر میباشد. میگوید: «منزل ما در میدان شاهپور بازارچه قوام الدوله بود و جد اندر جد زاده تهران بوده ایم، پدرم تار مینواخت. آن زمان ضبط صوت نبود و هنرمندان هر دو هفته یکبار در منزل ما دوره داشتند. استادان «ابوالحسن خان صبا»، «مرتضی محجوبی» «احمد عبادی» و گاهی «رضا محجوبی» به منزل ما می آمدند.