Posts by بهروز مبصری
روزهای غمگین موسیقی ایرانی (۱)
دیماه سال ۱۳۵۵ را غم انگیزترین ماه موسیقی ایرانی در دوره معاصر دانسته اند، یعنی به فاصله تنها ۲۱ روز از روز ۹ دیماه تا ۲ بهمن ماه ۱۳۵۵ ش، چهار استاد برجسته موسیقی ایرانی روی در نقاب خاک کشیدند. تعلیم یافتگان دوره قاجاریه که نزد اساتید بزرگ دوران خود تلمذ کرده بودند و بار فرهنگی دوره قاجاریه را به دوره معاصر انتقال داده بودند، به یک باره و در یک فاصله کوتاه زمانی از میان ما رخت بر کشیدند.
یک استثناء برای موسیقی ایران (۲)
در قطعه «بند باز» یک حالتی است که چهار صدایی تشکیل می شود؛ کلنل وزیری یک سری مضراب های خاص خودش را به تار اضافه کرد، همچنین دسته ساز را روی نقاره کشید و چند پرده به دسته تار اضافه کرد، وی استفاده از آکورد را به جای واخوان در تار رایج کرد و صدای مضرابش با مضراب قدما خیلی فرق می کرد. استفاده از ریز ممتد هم در تار نوازی اش مشاهده می گردد.
یک استثناء برای موسیقی ایران (۱)
پدرش موسی خان میر پنج بود. در تهران متولد شد، مادرش بی بی خانم نویسنده کتاب معایب الرجال بود، در سال ۱۲۸۱ اولین مشق تار را نزد دایی خود حسین علی خان فرا گرفت. در سال ۱۲۸۵ نت خوانی موسیقی را نزد یاور آقاخان آموخت و برای تکمیل دروس تئوری نزد کشیش فرانسوی به نام پدر ژفروا رفت و در همین سال بود که به محفل میرزا حسینقلی و میرزاعبدالله راه یافت.
نگاهی به آثار و زندگانی حسین هنگ آفرین (۲)
حسین خان هنگ آفرین بین اهل فن و شاگردانش به حسین خان «ر» معروف است، زیرا برای هم آهنگ کردن ویلن با سه تار، سیم اول ویلن را یک پرده پایین آورده و به جای آنکه آنرا با نتِ «می» هم آهنگ کند، «ر» کوک می کرد. وقتی هم می خواست ویلن شاگردان را کوک کند، مکرر می گفت «ر» بده. از این جهت به حسین خان «ر» مشهور بود.
نگاهی به آثار و زندگانی حسین هنگ آفرین (۱)
حسین هنگ آفرین، در خانواده ای متولد شد که اکثر اعضای خانواده دستی به ساز داشتند؛ پدرش، عبدالله خان تار می نواخت، برادرش عباس نوازنده کمانچه و ویلن بود و برادر دیگرش اکبر فلوت می نواخت. حسین در نوجوانی وارد شعبه موزیک مدرسه دارالفنون شد.
سیمرغ قله آواز (۲)
وی با همراهی کمانچه مسیو ها یک بیات قاجار خوانده است. او در این کار یک تحریر ۱۳ تایی را از ناحیه بم حنجره شروع و تا نقطه اوج حنجره پله پله صدا را بالا می برد، کاری که در موسیقی ایران تاکنون تکرار نشده است. وی پس از این ضبط ها به تبریز بازگشت و گاهی نیز به مناسبت های مختلف به تهران می رفته است. در سال ۱۳۴۲ به خواهش محمدحسن عزیز عرب، رئیس وقت رادیو تبریز، اقبال آذر در سن ۹۰ سالگی چند برنامه با تار غلامحسین بیگجه خانی و دایره محمود فرنام در استودیو ضبط می کند.
سیمرغ قله آواز (۱)
ابوالحسن اقبال آذر فرزند ملاموسی در روستای الوند قزوین به دنیا آمد و تا سن ۲۱ سالگی از محضر ملا عبدالکریم جناب قزوینی استفاده کرد. سپس راهی تبریز گردید و در دستگاه محمدعلی میرزا وارد شد و در آنجا از محضر میر عسگر و صادق الوعد دو استاد برجسته آواز تبریز بهره برد. زمانی که ثقه الاسالم روز دهم محرم توسط روس ها به دار آویخته و خانواده اش به تفلیس تبعید شد، اقبال با میل خود همراه مشکوه الممالک داماد ثقه الاسلام به تفلیس رفت و خود را خواننده دربار معرفی کرد و در آنجا با هنرمندان تفلیس آشنا شد.
گرامافون؛ اولین رسانه صوتی در ایران (۲)
در سال ۱۳۰۷ بازتاب تصانیفی چون مرغ سحر با صدای ملوک ضرابی، ای دست حق (کابینه سید ضیاء) با صدای قمر و تصانیفی که با اشعار ملک الشعرای بهار و صدای جمال صفوی به گوش مردم می رسید دولتمردان را بر آن داشت که گرامافون را به عنوان یک وسیله تجملی نگاه نکنند بلکه خطرش را از مطبوعات کمتر ندانند به همین دلیل سرتیپ محمد درگاهی رئیس کل تشکیلات نظمیه مملکتی مصوبه هیئت محترم وزراء مورخه ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ نظام نامه مقررات ضبط صوت در صفحات گرامافون را به وزیران رساند و در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ جهت اجرا ابلاغ شد این نظام نامه در ۵ ماده بوده که به امضاء رسید:
گرامافون؛ اولین رسانه صوتی در ایران (۱)
ورود گرامافون در ایران و همزمان با اولین ضبط های موسیقی ایرانی در سال ۱۲۸۴ ش در زمان مظفر الدین شاه قاجار باعث شد که به مرور زمان اول اشراف و بعد مردم از طریق شنیدن صفحات به آثار پرارزش موسیقی ایرانی آشنا شوند. در سال های آخر سلسله قاجار پنج دوره ضبط موسیقی انجام یافت که به ترتیب در ساله ای ۱۲۸۴ ش در تهران، ۱۲۸۶ ش پاریس، ۱۲۸۸ ش لندن، ۱۲۹۱ ش تهران و ۱۲۹۳ ش تفلیس است و عملا گرامافون به عنوان یک وسیله صوتی رسانه ای جایگاه خود را در میان مردم باز کرد؛ اگرچه در ضبط اول سال ۱۲۸۴ ش بیشتر دستور درباریان و دسته های موزیک سلطنتی بوده اما پس از پایان دوره استبداد صغیر و فرار محمد علی شاه در ضبط دوم در تهران ۱۲۹۱ ش زنان از خلوت دربار بیرون آمده و به ضبط تصانیف عارف قزوینی برای اولین بار می پردازند.
یادی از عبدالحسین شهنازی (۲)
سند شماره ۶۹ در کتاب تاریخچه رادیو که مربوط به خردادماه ۱۳۲۱ است نشان می دهد که وی به عنوان نوازنده طراز اول با ماهی دویست تومان به استخدام رادیو در آمده است. این سند به امضای رئیس وقت موسیقی رادیو علی نقی وزیری رسیده است. آقای مهدی کمالیان در کتاب خاطرات خود «گفته ها و ناگفته ها»، ص ۶۷ میگوید (با تلخیص): چهار جلسه ایشان را دیده ام. شخصاً آشنایی نزدیک نداشتم، مردی بسیار پر احساس و عارف بود که در میان نوازندگان آن دوره کم نظیر بوده است. حتی اختلاف زیادی از نظر فکری با برادرش حاج علی اکبرخان داشته که در نوازندگیش هویدا است. فقط یک شاگرد به نام لطف الله مجد داشت؛ البته افرادی هستند که می گویند شاگرد ایشان بوده اند، شاید بوده اند ولی بنده اطلاع ندارم. دوست بنده آقای میرهادی می گفت من شش ماه نزد عبدالحسین شهنازی می رفتم و پیشرفتی در نواختن تار نکردم، یک روز به منزل اش رفته بودم عبدالحسین شهنازی مستخدم خودش را صدا کرد و گفت تار آقا را تا دم در ببرید یعنی دیگر نیایم و بدین وسیله عذر مرا خواست.»