گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

یونس محمودی گلستانه

Posts by یونس محمودی گلستانه

اطرائی: نسل جوان عجول است

باید به این نکته اشاره کنم که من در انتخاب رشته موسیقی در آن مقطع اختیاری نداشته ام. رشته موسیقی و هنرستان را پدرم برای من انتخاب کرد و ساز تخصصی ام را استاد خالقی.

اطرائی: با حضور زنان موسیقیدان مردان از خودشیفتگی بیرون می آیند!

چیزی که می توانم بگویم این است که فعلا صدای آواز زن حرمت دارد. اما اگر مدیریت فرهنگی کلی کشورمان بخواهد در این رویه و نگرش تغییراتی لحاظ نماید شاهد بروز استعدادهای ارزشمندی در زمینه آواز زنان خواهیم بود. استعدادهایی که در این سال ها بعضا آموزش های لازم را پشت سرگذاشته و به آمادگی و بلوغی در اجرای هنری خود رسیده اند.

اطرائی: معمولا آقایان قانون گذار بوده اند و خود مجری قوانین

این دلیل بر ضعف و مشکلی از ناحیه جامعه زنان مان نیست. این مساله ناشی از نگاه اجتماعی و مدیریت فرهنگی و اجتماعی به مقوله زنان می باشد. همانطور که می دانید سال های سال زنان ایرانی بر اساس توانمندی هایشان و نیازی که از لحاظ فنی به هنر ایشان وجود داشت، در بیشتر گروه ها و ارکسترهای موسیقی حضور داشتند و مشکلی هم وجود نداشت و جنسیت و زنانگی دلیلی بر انتخاب یا رد ایشان برای فعالیت های هنری مورد نیاز نبود.

اطرائی: در شاهنامه نام موسیقیدانان زن در کنار پادشاهان آمده

بله، من هنوز هم براین باورم. اشاره من به جشنواره های موسیقی فجر بود و اجراهای دربسته ارکسترهای بانوان بود که بدون ضبط صوتی و تصویری و در محیطی در بسته و صرفا برای خانم ها اجرا می شد. علی رغم اینکه خودم چندین دوره در این جشنواره ها دبیر بوده ام همواره نسبت به این نگاه و عملکرد موضع مخالف و معترض داشته ام. اشکال دیگری که این کار می تواند داشته باشد سو استفاده برخی افراد در معرفی خود به عنوان هنرمند به محیط هایی خارج از آن درهای بسته است، بدون اینکه سنجه ای صحیح و هنری برای اثبات این مدعاها وجود داشته باشد.

دیبازر: امروز مدیریت تخصصی است

به هر حال این وضعیت یک دوره گذار از یک شکل سنی به شکل معاصر است و در جهان معاصر، کشورهای دیگر هم در حال فعالیت هستند و توقف ندارند. رسیدن به نسبتی بین آنچه که داشتیم و آنچه می خواهیم و آنچه که در حال حاضر وجود دارد و امکانات بالقوه و اینکه چطور می خواهیم آن را بالفعل کنیم به نظرم زمان می برد.

دیبازر: توسعه کیفی در حال رشد است

اگر یک تصمیم جمعی بر این باشد که دانشگاه های موسیقی را تعطیل کنیم، یک گزاره این است که آن را باید بررسی و اهم و فی الاهم کنیم. گزاره دیگر هم این است که سعی کنیم کیفیت چیزی که داریم را بالا ببریم. من فکر می کنم که واقعیت جامعه ما این است که تقاضا در رابطه با موسیقی از نازل ترین شکل تا بالاترین شکل ممکن بسیار زیاد است. عرضه نیز نسبت به ۲۰ سال پیش بیشتر شده است. شاید دوره بازنگری در این است که چگونه کیفیت چیزی که عرضه می کنیم را بالا ببریم. یعنی چقدر می توان روی دانشجوی فارغ التحصیل موسیقی کار کرد تا کیفیت کارش بالا رود.

دیبازر: می خواهم تجربه ام را انتقال دهم

می خواهم تجربه ام را انتقال دهم که احساس می کنم در بعضی موسیقیدان ها به خاطر عادت به نوع موسیقی آموزش دیده شان، آزاد‌اندیشی برایشان کار سختی می شود و تا آن آزاد‌اندیشی نباشد، شما نمی توانید ارزشهای انواع دیگر را ببینید. نمی دانم چرا فکر‌ می‌کنند که اگر نوع دیگری از موسیقی را بکوبید به ارزش خودتان اضافه می کنید. باورم این است که هیچ موسیقیدانی ادعای توانمندی در حوزه خودش را ندارد و با این باور می توان برای انواع موسیقی رسمیت و احترام قائل شد و هر کدام از ما مشغول به کار خودمان‌ باشیم.

دیبازر: دوست ندارم حوزه ها را از هم تفکیک کنم

به هرحال حتما یک تفکر پشت آن وجود دارد، نمی دانم، باید از خود آن فرد پرسید ولی من شاگردهایم را خیلی دوست دارم و این تجربه آموزش را از اول راهنمایی و هنرستان تا آخر فوق لیسانس در تمام مقاطع تحصیلی موجود رسمی کشور را علاوه بر شاگردهای خصوصی داشتم. شاید بخشی از مساله به این برمی گردد به اینکه من شاگردهایم را جدی می گیرم و بسیاری اوقات آنها هم من را جدی می گیرند و بین همدیگر یک گفتمان پیش می آید که هدفش گذران به صورت روزمرگی کلاسهای آموزش موسیقی نیست. بدانید به هر حال وارد دنیای هنر شدن و دارای اندیشه هنری شدن چالشهای فکری را در پی دارد. این قضیه شاید به این نکته اشاره می کند.

منتشری: نگه داری سنت ها وظیفه ماست

ما این سی دی ها را به همین دلیل ضبط می کنیم چون وظیفه ماست. کلام و آهنگ و تصنیفش وارد بازار می شود. پدر و مادر ها وظیفه دارند که اینها را گوش کنند و تاریخچه و فلسفه اش را برای بچه هایشان بگویند. ما که این ها را به صورت مجموعه وارد بازار می کنیم. یادم است که روزی در خیابان می رفتم آقایی که موجه به نظر می آمد به سمتم آمد که سی دی “هفت سین” و “چهارشنبه‌سوری” در دست داشت و با من سلام و احوال پرسی کرد. من به او گفتم که می توانم بپرسم که چرا شما این دو تا سی دی را خریدید؟ گفت بچه های من در حال بزرگ شدن با فرهنگ امریکا هستند.

بیشتر بحث شده است