گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

گزارش جلسه دهم «کارگاه آشنایی با نقد موسیقی» (۵)

شاید به دلیل همین دشواری‌هاست که نقدهای موسیقی‌ای که در منابع تحت عنوان «تفسیری» نامیده شده‌اند، اندک است. از میان آنها که «نیوکامب» در مقاله‌اش (Newcomb 1984) با شرح ویژگی‌های زیر برشمرده است:

… “Interpretive criticism” of music aims essentially to demonstrate “how the processes of … music itself might be heard to have suggested the patterns suggested” by the words of their interpreters. (Good-Fox 1995)

هدف «نقد تفسیری» موسیقی در اصل این است که با کلام مفسرها نشان دهد «چگونه فرآیندهای … خود موسیقی باید شنیده شود تا الگوهایی را که به ذهن متبادر کرده است، به ذهن متبادر کند.»

نوشته‌های کُکِر، کُن، گولکه، کرمن و خود نیوکامب را می‌توان به پیروی از او نام برد که سه نمونه از آنها (دو تای نخست از خود نیوکامب و سومی از کُن) در کلاس مورد اشاره و بررسی بسیار کوتاه قرار گرفت:

در ادامه مدرس اشاره کرد که در میان نقدهای موسیقی منتشر شده به زبان فارسی نیز می‌توان نمونه‌هایی (نه چندان پر‌شمار) یافت که برخی ویژگی‌هایشان با تعاریفی که در اینجا از نقد تفسیری ارایه شد، نزدیک باشد. نمونه‌ی انتخاب شده برای این کارگاه، «رمزگشایی رازنو» نوشته‌ی «محمدرضا فیاض» بود که در دومین شماره‌ی فصلنامه‌ی ماهور منتشر شده است.

مدرس پیش از شروع بازخوانی متن نقد اشاره کرد که نقدگر دانش‌آموخته‌ی زبان فرانسه و آشنا با جریان‌های نقد ادبی فرانسوی بوده است و از همین رو ممکن است آنچه در این نوشته ظاهر شده برپایه‌ی شناخت نقد تفسیری نوشته شده باشد. علاوه بر این، اشارات نخست این نقد که سرنام «اشاره‌ی خارج از متن» دارند و نوعی بیانیه‌ی «چگونگی نقد» به شمار می‌روند بیش از خود متن ویژگی‌های برشمرده را مورد تاکید قرار داده‌اند:

«رویه‌ی نقد موسیقی در ایران عموما بر این روال بوده است که پس از احضار خالق اثر به جایگاه ویژه به عنوان «متهم»، و طرح خود اثر به عنوان «اتهام» منتقد یا به عنوان مدافع در مقابل هیات داوران، یعنی مخاطبان اثر قرار می‌گیرد و پس از اقامه‌ی ادله در جهت برائت متهم، از داوران تقاضای همدلی می‌کند؛ و یا به عنوان دادستان یا مدعی‌العموم، با ارائه‌ی اسناد محکومیت اثر و خالق اثر، از داوران تقاضای محکوم کردن او را می‌کند.

در این متن، برپایه‌ی این باور که خوش‌آیند بودن یا نبود موسیقی نزد شنونده اساسا در حوزه‌ای جدای از استدلال و ادراک صورت می‌گیرد، وظیفه‌ی منتقد آن نیست که بی‌جهت در سیر طبیعی رابطه‌ی اثر شنونده اخلال کند و بر جریان داوری مخاطبان تاثیر بگذارد. لذت بردن از یک اثر هنری، عمدتا در حوزه‌ی پیچیده‌ی مسائل روانشناختی و جامعه‌شناختی، آن هم در محدوده‌ی نسبی شرایط زمان و مکان صورت می‌گیرد و دخالت منتقد در این عرصه، نه وظیفه‌ی او است، نه به صلاح او است و نه حتا چندان در توان او.

اما به هر حال یک اثر فعلی است که تحقق یافته و به برداشت این مقاله، وظیفه‌ی منتقد آن است که مانند یک کارآگاه وارد عمل شود و دلایل وقوع آن را جستجو کند. بخشی از این دلایل، همان‌هایی است که خود اثر مستقیما مطرح می‌کند؛ اما بخش دیگر و گاه مهم‌تر دلایل ناگفته و ناپیدایی است که چه بسا خالق اثر نیز بر آنها وقوف نداشته است. به این اعتبار هر اثر موسیقی هنری حاوی رمزهایی است. یک اثر بی‌مایه یا رمز و راز اندکی دارد یا مطلقا سری ندارد؛ کاملا آشکار است و عریان و بی‌چند و چون، همان است که هست. اما یک اثر هنری در ابعاد مختلف، پر از راز جزئیات آشکار و نهانی است که باید رمزگشایی شوند. رمزگشایی یک اثر موسیقی می‌تواند در دو سطح جداگانه اما مرتبط دنبال شود: رمزگشایی روابط درونی اثر، رمزگشایی تاریخچه‌ی اثر- یعنی جست و جو در مسیری که به پیدایش اثر ختم شده است.

آروین صداقت کیش

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است