بعد از ظهر چهارشنبه، چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۹۲، دوازدهمین جلسه از «کارگاه آشنایی با نقد موسیقی» با عنوان «نقد روانشناسانه، و تحلیل زبانشناسانهی موسیقی» در محل ساختمان فاطمی خانهی موسیقی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه مدرس پس از یادآوری اینکه شرکتکنندگان برای کامل کردن و تحویل تمرینهای نهاییشان فرصت زیادی (اندکی بیش از یک ماه) ندارند، مبحث درس را با چند هشدار شروع کرد.
هشدار نخست یادآوری سرشت میانرشتهای روش مورد بحث در جلسهی دوازدهم (نقد روانشناسانه) و اشاره به این نکته بود که در اینجا هم مانند جلسهی پیش (نقد نشانهشناسانهی موسیقی) و بلکه شدیدتر از آنجا، باید مراقب بود که ترکیب میان روانشناسی و نقد موسیقی نیازمند دانش کافی از روانشناسی است. به بیان دیگر خواندن چند کتاب عمومی در مورد روانشناسی (چیزی که امروزه در بازار کتاب فراوان است) یا سرگذشت و آرای روانشناسان مشهور به هیچ روی توانایی نوشتن نقد روانشناسانه را به نقدگر ناآشنا با این حوزه نمیبخشد.
بهکارگیری چنین روششناسیای اشتباهاتی به مراتب شدیدتر از نشانهشناسی عوامانهی موسیقی پدید خواهد آورد. از این گذشته روانشناسی موسیقی با تمامی شاخهها و زیرشاخههایش (که در درس امروز معرفی خواهد شد) روزی بهعنوان بخشی از روانشناسی کاربردی شکل گرفته است اما امروز ادبیاتی آن اندازه گسترده دارد که اشتباه است فکر کنیم برای دستیابی به آن میتوان از روانشناسی عمومی شروع کرد و دوباره تمام راه را از نخست پیمود. این روش اگر هم به نتیجه برسد مستلزم اختراع دوبارهی چرخ است.
مدرس همچنین یادآوری کرد که با توجه به آشنایی کم وی با روانشناسی موسیقی درس این جلسه تنها به مطرح ساختن سرفصلهای کلیای در این حوزه و مشخص کردن ارتباط احتمالی آنها با نقد موسیقی منحصر میشود و به هیچ وجه نباید مجموع آن را حتی مقدمهای بر این
میانرشته به شمار آورد. با وجود این ناگزیر ابتدا به معرفی مختصری از مطالعات مربوط به این حوزه میپردازیم.
روانشناسی موسیقی را بهطور کلی هم میتوان شاخهای از روانشناسی به حساب آورد و هم شاخهای از موسیقیشناسی که هدفش مطالعهی رفتارهای موسیقایی (معطوف به تولید موسیقی) و تجربهی موسیقایی (معطوف به دریافت موسیقی) است. شاخههای مختلف آن تحت تاثیر رویکرد تجربهگرا به دانش روانشناسی و عمیقاً مبتنی بر آزمایش، ثبت و صورتبندی دادههای مربوط به رفتار یا تجربهی موسیقایی بوده و نمونهگیری انسانی و تحلیل آماری ابزار اصلی آن را تشکیل میدهند. به این ترتیب روانشناسی موسیقی یک حوزهی پژوهشی خواهد بود که پیوندهای سودمندی با اجرای موسیقی، آهنگسازی، آموزش موسیقی، پزشکی موسیقی و موسیقی درمانی دارد (Wiki).
از شاخههای متعدد مطالعات مربوط به روانشناسی آنچه زمینهای مشترک با نقد موسیقی (به مفهوم گستردهای که در جلسات مختلف این کارگاه مورد بحث قرار گرفت) میتوان یافت عبارت است از:
– رفتار موسیقایی (ریتم، هارمونی و …)
رفتار موسیقایی از منظری روانشناسانه چگونه ظاهر میشود و چه فرآیندهایی در شکلدهی به آن دخالت دارند.
– دریافت (Comprehension) و شناخت (Cognition) موسیقی
دریافت موسیقی (خواه اثر کامل، خواه ساختاری خرد، یا ویژگیهای موسیقایی منسوب به آن) و شناخت آن بهعنوان دو فرآیند جداگانه در روانشناسی، چگونه صورت میپذیرد. مولفهی دوم این بخش را اخیرا جزیی از علوم شناختی (Cognitive Science) نیز به حساب آورده و در آن حوزه مورد بررسی قرار میدهند.
۱ نظر