گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

به قلم یک بانوی رهبر (۸)

او در دهه پنجاه، نخست به رهبری ارکستر روی آورد اما دید که زنان نمی توانند در این زمینه راه به جایی ببرند. از آن جایی که هیلیس انسان واقع گرایی بود به رهبری کر روی آورد. من هم در ابتدا به رهبری کر مشغول شدم زیرا فکر می کردم که در این زمینه فرصت هایی وجود دارد که در رهبری ارکستر وجود ندارد. البته پس از هفت سال تجربه نوازندگی، به عنوان یک پیانست و نوازنده چلو خود را به جلو راندم و فهمیدم که در قلمرو ارکستر بود که می توانستم به بیشترین رضایت هنری دست پیدا کنم.

هرچند راهی که برگزیدم کمی غیر معمول بود و از زمانی که رهبر ارکستر شده ام، اغلب تنها متقاضی زن در مصاحبه های کاری و غیره بوده ام. اغلب از من می پرسند که یک بانوی رهبر ارکستر بودن چه احساسی دارد؟

واقعا چطور می شود پاسخ صادقانه ای به این سوال داد؟ خب، بگذارید به پرسش هایی که پاسخ های آسانتری دارند بپردازیم. آیا در حرفه ام به عنوان یک بانوی رهبر با مشکلاتی مواجه بوده ام؟ به دو نمونه اشاره می کنم.

یک بار یک خواننده بسیار قابل احترام به من گفت (و فکر می کنم از دید خودش نظر مثبتی هم بود) «شما مثل یک مرد رهبری می کنید. رهبریتان خیلی قوی است.» برای این که شرایط را بهتر درک کنید مثال دیگری می زنم. یک رهبر معروف یکبار به من گفت که «شما بی همتا هستید زیرا برخلاف بسیاری از زنان دیگر که تلاش می کنند رهبر شوند زنانگی خود را کنار نگذاشته اید.» نظراتی شبیه این باعث می شوند که چشمانم را بیشتر باز کنم.

باید تغییر می کردم؟ بله. موزیسین ها باید هم اجرای خود و هم اجرای دیگران را نقد کنند تا به موفقیت برسند. آن ها باید بسیار منظم باشند و با استانداردهای هنری شخصی پیش بروند وگرنه در دنیای پر رقابت موسیقی حرفه ای از قافله عقب می مانند. یک رهبر همیشه باید قضاوت انتقادی خود را داشته باشد.

درباره رهبران ارکستر جُکی ساخته اند که کمی کمدی سیاه هم به عنوان چاشنی دارد: «چرا قلب رهبران ارکستر برای پیوند عضو این همه طرف دار دارد؟ چون آن ها هیچوقت از قلبشان استفاده نمی کنند.» من شخصا آدم بخشنده و آسان گیری بودم و ترجیح می دادم که آدم ها را راضی نگه دارم تا اینکه هدایتشان کنم اما مجبور شدم که این رویه ام را تغییر دهم. بگذارید چند مثال بزنم.

وقتی کسی حین تمرین اشتباهی می کرد با لبخند او را می بخشیدم اما دیگر این کار را نمی کنم چون مفهوم این کار این است که اشکالی ندارد که اشتباهی رخ دهد و نوازنده ای بدون آمادگی سر تمرین حاضر شود.

دیگر افراد را، صرف اینکه تشویق کرده باشم تشویق نمی کنم؛ یعنی دیگر نمی گویم کارشان خوب بود در حالیکه این طور نبوده است. اکنون نوازنده هایی که با من کار می کنند می دانند که برای من استانداردی برای خوب بودن وجود دارد و آن هم بی نهایت است.

محبوبه خلوتی

محبوبه خلوتی

متولد ۱۳۶۵ استهبان
مترجم، دکترای ادبیات انگلیسی دانشگاه یونیسا (UNISA)

۱ نظر

بیشتر بحث شده است