شما حس نمی کنید اما جمله “طبیعی است که این ساز برای اجرای موسیقی بدوی تر بهتر صدا می دهد چراکه سازهای آن دوره نیز مانند امروز تکامل یافته نبوده اند” اگر چه در ظاهر خیلی عاقلانه به نظر می رسد اما در بطن خود حس تمسخر و تحقیر را به همراه دارد و این همان چیزی است که به نقد خوب شما حس دیگری می دهد و لابد اینگونه بیانات می تواند احساسات را تحریک کند. به عنوان کسی که عاشق ایران است و عاشق هنر ایران و موسیقی ایرانی است، می توانم ناراحتی حاصل از درک نشدن تلاش استاد توسط دوستانی چون شما و علت عکس العمل ایشان را که اشاره فرمودید، بفهمم ولی البته شما و نقد شما را بسیار محترم می شمارم…
۱۶- بله متفاوت است، ولی این تفاوت چقدر است؟ آیا این تفاوت ایجاد شده منطقی است و در مسیری صحیح است؟ مثلا اگر من کاسه تنبک را مثلث بسازم به جای دایره، تفاوتی در آن ایجاد کرده ام ولی این تفاوت چقدر مفید است؟
شاید نوع گفتار من لحن خوبی نداشته و موجب کژتابی شده است. پس گفته ام را به گونه ای دیگر مطرح می کنم؛ شما اگر به سازهای دوره رونسانس و اوایل باروک توجه کنید، متوجه می شوید که خصوصیات مشترک زیادی با بعضی از سازهای ایرانی دارند، مثلا به جای اینکه کاسه طنینی آنها طوری طراحی بشود که قابلیت ارتعاش مطلوب و ایجاد هارمونیک ها را با شدت مناسب داشته باشد، کاسه ای سنگین با چگالی بالا با محیطی ضلع دار و… دارد؛ حالا این نقیصه با چند وسیله ساده به طور نیمه کاره جبران میشده، یکی استفاده از پوست بوده و دیگری استفاده از سیم رزونانس. همانطور که می دانید با تکامل سازها در اروپا کم کم این سازها کنار رفتند و جایشان را به سازهای دیگر دادند که به جای این روشهای غلط، اشکال را از ریشه حل می کردند.
البته در میان سازهای پیشرفته هم (از میان سازهای ملودیک) معدود سازهایی ماندند که پوستی بودند ولی دیگر این پوست کاربرد سابق را نداشت و رل دیگری را بازی می کرد.
نباید تعارف داشته باشیم، وقتی ساز ما بدوی است، وقتی فضا پیمای ما بدوی است یا… اگر نگوییم بدوی است، اول به علم و بعد به مردم دروغ گفته ایم.
۱۵ و ۱۶- امیدوارم با توضیحاتی که در شماره ۷ دادم این مشکل حل شده باشد.
۱ نظر