گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

گفت و شنودی درباره سازهای ابداعی (۲)

الف: – بر چه اساسی میفرمایید که “ویلن پوستی از ساز ابداعی استاد شجریان برتر است! با چه معیاری این حرف را می زنید؟
– منطقی بود می گفتید یک ویلن پوستی بگیرید بزنید! (ناگفته نماند بنده هنوز چنین سازی ندیده ام!) ، بعد من با آن بنوازم و مقایسه کنم، آنوقت به شما عرض می کنم کدامیک از چه “جنبه ای”، “صدادهی بهتری” دارد.
– سازهای موسیقی ایرانی سازهای کهنی هستند و موسیقی ما نیز موسیقی کهنی است. اگر بخواهید نظر بنده را بدانید، من مطمئن هستم که در آینده نسلهای بعدی این تعصب جاهلانه را کنار خواهند زد و سازهای ما هم مثل افکار و رفتار و کردار و منش و تفکرمان پیشرفت خواهند کرد و آنروز روزی خواهد بود که مثل اروپاییان که سازهایی چون ربک و ویول و لاوویول و کلاوسن و هارپسیکورد را در موارد خاص برای شنیدن موسیقی کهن یا بهتر بگوییم، موسیقی قرون وسطایی خود استفاده می کنند، ما نیز از این سازها برای شنیدن موسیقی قرنهای گذشته ی خود استفاده کنیم… این محقق نمی شود مگر اینکه امروز به تجربیات و تلاشهای افرادی چون استاد شجریان عزیز و استاد قنبری مهر گرامی ارج نهیم و به آنها توجه کنیم و بجای کوبیدن و به سخره گرفتن و مقایسه های بی ربط، مطالعه علمی کنیم و انتقاد سازنده کنیم و محققانه آنرا تبدیل به یک علم کنیم و از آن پلی بسازیم برای به پیش رفتن و نه چسبیدن به تعصبات و توهمات کهنه…. ولی اول باید به عقاید خودمان به دیده ی”شک و تردید” بنگریم چیزی که من در استاد شجریان دیدم و به همین دلیل تا آخرش ایستاده ام…

***

تذکر: در این بخش به خاطر سهولت خوانندگان سایت گفتگوی هارمونیک، گفتگوهایی که با فاصله و به صورت جداگانه انجام شده، زیر هم می نویسیم:

***

در پاسخ آقای الف:
خاطره شما را از دیدار با استاد شجریان خواندم؛ پر بود از مهر و عشق و شیفتگی… هیچ کدام از این صفاتی که در نوشته شما بود ناپسند نیست و کاملا انسانی و ستودنی است اما کاش در بخش فنی نقد شما این صفت ها برای فرد مبدع به کار نمی رفت تا نقد مسیر جدی و علمی خود را بیابد. اگر دقت کرده باشید در نقدهایی که در باره استادان بزرگ و عزیزی که بنده نوشته ام (یا خیلی از دوستان دیگر می نویسند) حتی واژه استاد یا هنرمند ارجمند یا… در نوشته نمی بینید؛ هرچه متن روند علمی تری پیش می گیرد از به کار رفتن این واژه ها فاصله بیشتری می گیریم.

البته هر متنی ادبیات خود را می طلبد و نسبت به آن نوشته ادبیات ما تغییر می کند و اگر تغییر نکند راه را به اشتباه می رویم. ممکن است شما بگویید این مطلب در نقد این ساز نیست و تنها تجلیلی از حرکت یک هنرمند و صنعتگر دلسوز است؛ در آن صورت نمی توان این مطلب را چندان با معیار های نقد علمی و هنری مطابق دانست. بگذریم…

من طبق سنت همیشگی پرسش و پاسخ های اینترنتی، برای سهولت در گفتگو، موضوعات را با شماره گذاری پیش می برم:

۱- پرسیدید: «به مشکلات آکوستیکی اشاره فرمودید اما به من بفرمایید برای رسیدن به صدای حقیقی در سازهای اصیل ایرانی تا کنون چه اقدام فنی دقیقی صورت گرفته؟» باید عرض کنم اینکه ما اطلاع نداریم یا با خبر نشده ایم، دلیل نمی شود گمان کنیم هیچ کاری صورت نگرفته، از زمانی که آکوستیسین هایی مثل دکتر مهدی برکشلی پا به عرصه موسیقی گذاشتند تا نسل جدید آکوستیسن های جوان کارهای زیادی روی سازهای ایرانی شده و تحقیقات زیادی انجام گرفته ‌ولی آیا از طرف ما پیگیری خاصی بوده تا بدانیم چه کردند؟ آیا ما می دانیم که نتیجه تحقیقات این پژوهشگران چه بوده؟ چه کرده اند؟ چه سازهایی را بررسی کرده اند؟ من تا اندازه ای به خاطر نوع کارم در جریان این پژوهشها هستم.

۱- در کامنت آخری که نوشتم عرض کردم که من در هر حال بخاطر عشقی که به ویلن ایرانی دارم به سراغ چنین سازی میرفتم؛ حال چه سازنده اش استاد شجریان بوده باشند چه هر کس دیگری…

۱- منش شما در انتخاب بی طرفانه قابل ستایش است.

۲- پرسیدید: «کدام ساز اصیل ایرانی غیر از سنتور هارمونیکهای بالا را نشان میدهد؟» منظور شما از هارمونیک های بالا دقیقا چیست؟ آیا «هارمونیک با فرکانسهای بالا» را می فرمایید یا اینکه تعداد هارمونیک مد نظر شما است؟

۲- اینکه شما به عنوان یک منتقد و محقق، روی موضوعی بحث می کنید و از واژه هایی نظیر استاد و هنرمند فلان استفاده نمی کنید، امری کاملا طبیعی است و این ابدا دلیل واکنش من به بیانات شما نیست.

۲- فکر می کنم لطف شما و دوستان است که بنده حقیر را با عنوان محقق خطاب می کنید. این سئوالاتی که بنده مطرح کردم، بسیار ابتدایی است.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است