گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

گفت و شنودی درباره سازهای ابداعی (۷)


۸- پرسیدید: «اذعان دارید که هیچ حرکت نوگرایانه ای بی اشکال نیست ولی آیا با منکوب کردن، موسیقی ما پیشرفت می کند؟ کدام ساز اصیل ایرانی (راه چند صد ساله نمی روم) همین سی سال اخیر که اینهمه توجه به این سازها شده به من بفرمایید کدام یک از این سازها از نظر آکوستیکی پیشرفت کرده اند؟» متاسفم که هرگونه نقدی در این مملکت به کوبیدن ترجمه می شود! چطور می گویید هر تغییری را بنده کوبیده ام؟ خود من نوازندگی با تار و سه تار ۳ اکتاو را پیشنهاد می کنم و با آن می نوازم. بنده مقالاتی در مورد نی کلید دار و تنبک کوکی نوشته ام؛ شاید مطالعه کرده باشید. فکر می کنم اولین کسی که در مورد این دو ساز در اینترنت (یا شاید هم در مطبوعات کاغذی) مطلبی نوشت، من بودم؛‌ یعنی زمانی که استادان گرامی پشت این سازها صف نکشیده بودند و تنبک کوکی نایاب نشده بود! «پیشرفت خوب نیست که عالی است!» ولی پیشرفتی که بر اساس معیاری علمی باشد.

۸- با نهایت تشکر از توضیحی که بیان فرمودید راجع به “صدای ویژه” ولی حقیقتا بنده چیزی عایدم نشد. امیدوارم بی استعدادی من را به نبوغ خودتان ببخشید.

۸- اختیار دارید، اشکال از بنده بوده! فکر کنم در شماره قبلی (۷) بهتر توضیح داده باشم.

۹- فرمودید: «بر چه اساسی میفرمایید که “ویلن پوستی از ساز ابداعی استاد شجریان برتر است! با چه معیاری این حرف را می زنید؟ حرف زدن به این شیوه خیلی راحت است دوست عزیز! متاسفانه هیچ منطقی در فرمایشاتتان نیست! منطقی بود میفرمودید یک ویلن پوستی بگیرید بزنید! (ناگفته نماند بنده هنوز چنین چیزی ندیده ام!) ، بعد من با آن بنوازم و مقایسه کنم آنوقت به شما عرض می کنم کدامیک از چه “جنبه ای” “صدادهی بهتری” دارد…» اولا عرض کردم چرا بهتر است، چون طراحی کلی ساز نسبت به ساز ایشان برتری دارد؛ اگر اینطور نیست بفرمایید معیارهای مهندسی ساز ایشان چیست؛ من معیارهای مهندسی ویولون را خدمت تان فرستادم (اگر بخواهید مطالب زیاد دیگری هم هست که می توانم بفرستم و خودتان هم که نوازنده هستید نمونه های آنرا دیده اید و دارید) آیا آقای شجریان در زمینه آکوستیک، شیمی رنگ اطلاعات کافی دارند؟ آیا نقشه ایشان بر اساس معیار علمی بوده؟

دوما اینکه بگویم ساز را بگیرید بزنید هم مقایسه علمی نیست؛ وقتی به مقایسه علمی نزدیک می شویم که معیارهایی را به عنوان معیار های شناخته شده برای کیفیت سازی مشخص کنیم و با ابزاری (بهتر است انسانی نباشد) به بررسی آنها بپردازیم.

۹- من به اهمیت ساختمان و رنگ ساز واقف هستم، موضوع این است که با مقایسه مشکل دارم («دل و دل» با «ویلن» یا «ویلن پوستی» یا هر ساز دیگری)… ولی همچنان اصرار دارم که ساز را لمس کنم و صدایش را بشنوم و قضاوت کنم…

۹- فکر کنم درست تر باشد فرض کنیم شما کلا با مقایسه مشکل ندارید (چون حتما وقتی ساز انتخاب می کنید برای خرید با سازهای بهتر از آن مقایسه انجام می دهید و بهترین را می گزینید) ولی با مقایسه این دو ساز مختلف مشکل دارید؛ یعنی برای این دو ساز شخصیت مستقلی قائل هستید که تمایل دارید هر دوی این سازها وجود داشته باشند. من با بخش دوم (استقلال «دل و دل» نسبت به «ویولون» یا سازهای زهی پوستی دیگر) موافق نیستم و اصولا بحث من از آنجا آغاز شده که این ساز را نمونه ای ضعیف از سازهای دیگر می دانم. توجه داشته باشید که ربک و ویولاداگامبا و… تفاوت های زیادی با ویولون داشته اند، ولی ویولون و خانواده آن، به خاطر پوشش ۸۰ درصدی این سازها، آنها را از فهرست سازهای رسمی خارج کردند. ما هم باید اینچنین مختصر و مفید حرکت کنیم؛ سازهایی بسازیم که در نهایت تکامل باشند و «با تغییر الگو» در آنها «تغییر رنگ صوت» را ایجاد کنیم، نه با ساخت سازهایی به کلی جدید.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است