هری پاچ با الهام از مطالعات آکوستیکی «هرمان فون هلمولتز»، فیزیک صوت را سنگ بنای محکمی برای موسیقی می دانست. از این رو وی سیستم تعدیل یافته ۱۲-ET را یک «انحراف بزرگ» و موسیقی کلاسیک را دارای «ریشه ای ضعیف» می دانست. هم چنین وی عقیده داشت «فیثاغورث» با استفاده از تنها یک هارمونیک (۲/۳) از بعضی فواصل ملایم دور شده است. برای نمونه فیثاغورث با استفاده از چهار چرخه فاصله پنجم، نسبت ۶۴/۸۱ را برای فاصله سوم بزرگ پیشنهاد کرده که به عقیده پاچ چون فاصله ۴/۵ ملایم تر است، فیثاغورث از فواصل صحیح موسیقی عدول کرده است.
هری پاچ «تک صدایی» (monophony) را راه رسیدن به فواصل صحیح موسیقی می دانست. وی عقیده داشت با پایه قرار دادن نسبت ۱/۱ و استفاده از سری هارمونیک ها، می توان سیستمی از فواصل ملایم تشکیل داد. برای این کار وی فواصل را در دو دسته جای داد: ۱- فوق نغمگی (over-tonality یا به اختصار otonality) ؛ ۲- مادون نغمگی (under-tonality یا به اختصار utonality). منظور از فوق نغمگی فواصلی است که در سری هارمونیک نت پایه و منظور از مادون نغمگی فواصلی است که در سری زیرهارمونیک نت پایه ایجاد می شوند. پس باید گفت دسته نت های مادون نغمگی، معکوس فواصل فوق نغمگی است. به همین جهت بر خلاف فوق نغمگی، دسته نت های مادون نغمگی یک پدیده آکوستیکی طبیعی نیستند.
به بیان ریاضی می توان این دو دسته را به تصاعد حسابی مربوط دانست. تصاعد حسابی n اٌم یک سری از اعداد با توجه به جمله m اٌم و قدر نسبت d از رابطه زیر محاسبه می شود:
تذکر: عنوان این مطلب به نگاه فیثاغوریان به اعداد اشاره دارد، چنانچه شعار مدرسه فیثاغورث «همه چیز اعداد است» بوده.
بسیاااااااااار عــــــــــــالی
MAS
با سپاس فراوان