گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

قطعه افسانه ای از آلبنیز (۲)


Leyenda ساخته آلبنیز بعنوان یکی از مهیج ترین قطعات موسیقی، الهام بخش داستانهای بسیاری در زندگی ما انسانها بشمار می آید. این اثر می تواند یادآور داستانهای دراماتیک از وقوع توفانهایی که در کتابهای مقدس ادیان الهی از آنها نام برده شده تا بروز زلزله های مخرب در گوشه کنار جهان، افسانه های مردمان انقلابی بر علیه ظلم و ستم حاکمان و … باشد.

اما بدون شک موضوع و اتفاقی که آلبنیز بر اساس آن نوستالژی این اثر را برای میهن خود پدید آورده معنایی بسیار عمیق تر از اینها برایش داشته است.

آلبنیز با نیم نگاهی به گذشته کشورش به فرهنگی که آمیخته با فرهنگ مسلمانان بود در کلیه تعابیری خود از این اثر همواره فرض را بر این موضوع داشته که صدای زیبای این قطعه موسیقی از کاخ الحمراء – مشرف بر شهر گرانادا (Granada) – به بیرون رسانیده می شود. (آشنایی بیشتر با کاخ الحمرا …)

او در واقع سرنادها و موسیقی های محلی کولی ها را تصور می کرده که ملودی آن توسط گازلا (guzla ساز زهی عربی) و ریتم و همراهی آن با گیتار نواخته می شده است. او در سال ۱۸۸۶ در این باره می نویسد:

“در میان عطر گل ها، سایه درختان سرو و سفیدی برف بر رشته کوههای سریا (Sierra Nevada رشته کوههایی که مشرف به قصر الحمراء هستند)، سرنادی نوشتم که صدای غم و اندوه از آن به گوش می رسد. من این قطعه را از سر خوشی و سرمستی ننوشتم، به دنبال سنتها و گذشته گان بودم، به دنبال گازلا و نحوه نواختن آن … به دنبال موسیقی ای بودم که تمام زیبایی های گرانادای عربی در آن نهفته باشد.”


audio file
تم آغازین قطعه آستوریاس با اجرای پیانو

خلاقیت و توانایی آلبنیز در خلق آثار رمانتیک و زیبای موسیقی فراتر از واقعیت های موجود در زندگی و تجارب واقعی او بود. شاهد این ادعا آن است که او به احتمال زیاد هیچگاه برجی که نام آن عنوان یکی از مشهورترین آثار پیانو او یعنی Torre bermeja است را از نزدیک ندیده بوده چرا که اگر این برج – که تنها دو قسمت ساده مربعی با آجرهای بسیار زشت است – را می دید هرگز نمی توانست چنین اثر زیبایی را خلق کند.

جالب است که یکی از نویسندگان آمریکایی هنگامی که این اثر زیبای آلبنیز را شنیده بود برای دیدن این برج به اسپانیا سفر کرد و با دیدن این برج ساده بسیار متعجب شد که چگونه آلبنیز از چنین برج ساده – و زشتی – این موسیقی زیبا را الهام گرفته است.


audio file
قسمتی از bridge (تم دوم) قطعه آستوریاس با اجرای پیانو

بنابراین کاملاً مشخص است آنچه باعث می شد آلبنیز نام قطعات خود را انتخاب کند تنها موقعیت مکانی آن نام یا دریافتی که مردم عادی از آن نام داشتند نبود، بلکه او از قدرت تخیل خود استفاده می کرد و از نام انتخابی برای قطعه الهامات لازم را بدست می آورد.

حال سئوال این است که در ساخت Leyenda چه چیزی الهام بخش آلبنیز بوده؟ آیا دور بودن او از اسپانیا و احساس دلتنگی در نوشتن این اثر نوستالژیک موثر بوده است؟ فراموش نکنیم که او این قطعه و بسیاری دیگر از قطعات سبک اسپانیایی خود را هنگامی که در لندن بوده به رشته تحریر درآورد.

بله یقیناً چنین بوده، او همواره در آثار این دوره کاری خود از رد پای گذشتگان – مسلمان و مسیحی – بهره برده است. شاید بتوان آستوریاس را پاسخی برای کنار گذاشتن اختلاف مذهبی میان مسیحیان و مسلمانان و نیز تاثیراتی که این ادیان در معماری در شهرهایی چون Granada، Sevilla و Cordoba بوجود آورده اند تلقی نمود.

کامیار عباسی

کامیار عباسی

دیدگاه ها ۴

  • سلام.. من گیتار میزنم و قطعات آلبنیز رو همیشه فوق العاده میبینم خصوصا بخاطر تنظیمهای خوبی که برای گیتار وجود داره. ولی خیلی دوست دارم اجرای پیانوی این قطعات رو بشنوم که با حس اصلی قطعاتی مث گرانادا یا سویا یا توره برمجا و .. آشنا بشم.. باتوجه به کمبود سی دی های اینچنینی پیشنهاد میدم تو ایت سایت که از هر حیث کامله یه بانک قطعاتم بذارید با فهرست که بشه استفاده کرد. چون در متن مطالب من آهنگهایی متل سمفونی های بتهوون یا قطعات لیستو دیدم و دانلود کردم. اگه اینا منسجم تو یه صفحه ی جدا باشه خیلی خوبه..

بیشتر بحث شده است