گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

سالی بدون همایون­پور (۱)

از بخت شکر دارم از روزگار هم. کاری نمی­شود کرد، جامعه دچار نوعی گسست نسلی و نیز امتناع و انقطاع فرهنگی شده است. اما باید شکرگذار نیز بود، در روزگاری که به زعم مهندس مهدی بازرگان ( نخست وزیر دولت موقت ۱۳۵۷ – ۱۳۵۸ ) جامعه دچار قحطی­الرجال، وجود مفاخری نظیر استاد منوچهر همایون­پور غنیمیتی است.

همایون­پور از زمره نسل­های نخستین آواز معاصر – نوین است. نسلی که به عینه خدمات و نتایج جریان­های مدرن موسیقی را مشاهد کرده و طعم صداهای ماندگار را چشیده بود. طوری که نه تنها شباهت­ و تفاوت­های آوازخوانان را شنیده، بلکه دیده بود. این تجربه برای کسی چون همایون­پور کافی بود که با توجه به ظرفیت­ و ضرورت­ها، به ابداعی در قلمرو آواز دست یابد.

وی در سال ۱۳۰۳ در خانوده­ای نظامی در بروجرد به دنیا آمد. از کودکی به ادبیات و موسیقی آن­هم از طریق گوش کردن به صفحات رایج آن زمان، علاقه نشان داد. خود می­گوید : « من در کنار آواز و موسیقی از پی­گیری، مطالعه و تدقیق در شعر فارسی غافل نبوده­ام … من با عشق و علاقه­ توصیف­ناپذیری مجذوب صنعت گرامافون شده بودم و از وقتی که سوزن بر روی صفحه می­رفت و آهنگ و نوایی از آن به گوش می­رسید، آن­چنان از خود بی­خود می­شدم که شرح آن با قلم و بیان امکان ندارد. در موقعیت­ و فرصت­هایی که دست می­داد عاشقانه و شیفته­وار به آهنگ­ها و آواز­های گرامافون گوش می­دادم و کم کم در سنین هفت – هشت سالگی بعضی از آن­ها را یاد گرفته بودم و می­خواندم». گوش دادن مدوام به صفحات آوازخوانانی نظیر طاهرزاده، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، رضا قلی ظلی، قمر، روح انگیز و بدیع­زاده ( آوازخوانانی که بعدها سنگ بنای بیان آوازی وی را بنا نهادند ) همایون­پور را بسان یک هنرآموز حرفه­ای کرده بود – وی معلم آواز خود را همین صفحات آواز می­دانست.

بعد از شهریور ۲۰ همزمان با تأسیس بی­سیم و رادیو به تهران می­آید و در همان سال­ها وارد خدمت اداری می­شود. شایع شدن صفحات و سبک آوازی بدیع­زاده به عنوان یک نوع آواز تفریحی و مردمی، همایون­پور را به فکر واداشت که با الهام از ملودی­های بومی، محلی، فولکلور و روز آن زمان و بهره­مندی از سبک و سیاق آوازی گذشتگان و نیز استفاده از اشعار مقتضی، سبکی جدید را ابداع کند. خود می­گوید: « در سال­های ۲۴ – ۲۳ و در عنفوان شباب در محافل دوستانه ابیاتی گزیده از شعر فارسی و بعضی آهنگ­ها محلی و ضربی (ریتمیک) و تصنیف­های روز را می­خواندم و دوستان و طرفدارانی هم پیدا کرده بودم». البته ورود به رادیو آن­هم در زمانی که ممتحنین رادیو (ممتحینی نظیر ادیب خوانساری، علی تجویدی، ابوالحسن صبا، غلامحسین بنان) سخت­ترین آزمون­ها را می­گرفتند و ضوابط را بر روابط ارجح می­دانستند، ورود جوانی شهرستانی، نشان از نبوغ و خلاقیت ذاتی دارد.

وی در سن ۲۰ سالگی در سال ۱۳۲۵ از طریق یکی از شاگردان ابوالحسن صبا به نام «محمد علی نامداری» به رادیو و متعاقباً به خود ابوالحسن صبا معرفی می­شود. در سال ۱۳۲۶ نخستین اجراهای خود را با ارکستری به رهبری ابوالحسن صبا آغاز کرد. آشنایی با صبا وی را وارد عالم دیگری کرد، همایون­پور خود ضرب­شناسی، پایه­های ضرب و بعضی از ردیف­های مشکل آواز و شیوه­­های جدید تلفیق شعر و موسیقی را مدیون ابوالحسن صبا می­داند. وی بعدها با ارکسترهای مطرحی به رهبری ابراهیم منصوری، جواد معروفی، روح­اله خالقی و حسین یاحقی همکاری کرد.

وی چنین می­نویسد : «در سال ۱۳۲۶ افتخار آشنایی با استاد صبا را پیدا کردم و طوق ارادت او را بر گردن نهادم و هفت برنامه رادیویی در خدمت وی بودم. در سال ۱۳۲۷ هم با استاد حسین یاحقی . در سال ۱۳۲۸ با ارکستر ابراهیم منصوری، در سال­های ۱۳۲۹ – ۱۳۳۲ با ارکستر مرتضی گرگین­زاده موسیقی دان و انسان والا … . در تمام مدت سال ۱۳۳۴ و چند ماهی از سال ۱۳۳۶ با ارکستر جواد معروفی کار داشته­ام که نواری از آن نیز موجود است. بعد از این­که پرویز یاحقی دوباره پس از چند سال در سال ۱۳۳۷ با ارکستر حسین یاحقی ارکستری تشکیل دادند، تا سال ۱۳۳۸ با آن­ها کار می­کردم و نوارهای از آن سال­ها نیز موجود است. در سال ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ با ارکستر سازهای ملی به سرپرستی استاد روح­اله خالقی و زرین­پنجه و ارکستری به سرپرستی مشیر همایون همکاری داشتم. بنابراین پایان کار من بر خلاف آن­چه که در قصه شمع آمده سال ۱۳۳۶ نبوده است ».

همایون­پور شاید رندترین آواز خوان موسیقی سده اخیر است. کسی است که بدون هیچ زمینه اقلیمی تا عمق مکتب آوازی اصفهان می­رود و ظرایف و دقایق آن­را با جان و دل لمس، نه این­که تنها آن­را طوطی­وار به ذهن بسپارد، بلکه آن­را بدون تکلف اجرا می­کند. تا جایی که به راحتی می­توان وی را یکی از مراجع فرهنگ آواز اصفهان دانست. به زعم و ذکر یاران و خود همایون­پور، شاید بیشترین تأثیر را همایون­پور از آواز از «تاج­اصفهانی» گرفته باشد. درست است در برخی جملات، تحریرها و ادات تحریری همایون­پور، به راحتی می­توان ردپای آواز تاج را دید.

به طور مثال در ابتدای صفحه معروفی که ترانه محلی «یک حمومی سیت بسازم» را می­خواند، آوازی در قرچه با مطلع «دوستت دارم دانم که تویی دشمن جانم / ارچه با دشمن جانم شده­ام دوست ندانم» می­خواند، تحریر وی در این جمله به گونه­ای است که غیر از تحریرهای فلکی تاج­اصفهانی نمی­توان نمونه­ای بر آن یافت. اما به عقیده نگارنده محتوای صدای همایون­پور بیش از آن­که متأثر از تاج باشد تحت­تأثیر ادیب است.

audio file
آوازی از همایون­پور به سبک تاج

audio file
آوازی از همایون­پور به سبک ادیب


منوچهر همایون پور در کنار عزت الله انتظامی

در محفل خصوصی (حوالی ۱۳۳۵) به همراهی ادیب خوانساری، حسن کسایی و استادش ابوالحسن صبا، وی ضربی معروف «بیستون» (ای گل چه زیبایی آهنگی کردی – بر روی آهنگ «ای برار چه هاتی»، شعر عبدالله جوانشیر، تنظیم مرتضی گرگین زاده) را بعد از آواز و ضربی کوتاه ادیب چنان می­خواند که مخاطب هنوز گمان می­برد خواننده همان ادیب است (!). آنجاست که می­توان خاستگاه تنوع کوک و کوک­های متنوع آواز همایون­پور متأخذ از آواز ادیب را یافت. ضمن این­که اساساً همایون­پور نه به مانند تاج در نهایت قدرت، بلکه همانند ادیب در نهایت حالت می­خواند.

حسن کسایی یک­بار به «حسین علیشاپور» تنها شاگرد آواز همایون­پور می­گفت : «جای تعجب است که شاگرد همایون­پور هستی! چرا که وی هیچ­گاه شاگردی نپروراند، اما اگر شاگرد وی هستی، وی را رها نکن، در وی گنجی است که شاید نایاب باشد، تا می­توانی از وی بیاموز» (نقل به مضمون).

به عقیده نگارنده همایون­پور بسیاری از مشخصه و شاخصه­های مکتب اصفهان را حتی از عمده آواز خوانان مکتب اصفهان، نه تنها بهتر می­دانست، بلکه به کار می­بست.

audio file
ضربی – ادیب

و

audio file
همایون­پور با نی کسائی و سه تار صبا

آن­چرا که برخی به طور انتزاعی آموخته و یا به طور انتزاعی دنبال می­کردند، وی آن­را در عمل اجرا می­کرد.

فرید دهدزی

فرید دهدزی

دیدگاه ها ۹

  • برخی از دوستان گفتند سالگرد وفات استادمان منوچهر همایون¬پور است، اکثر دوستان یا در سفر و یا غیر قابل دسترس بودند. بنابراین قرعه به نام من یک لاقبا افتاد. دیدم عجب همایون¬پور در چه مظلومیتی فوت کرد. هم فوتش غریبانه بود و هم سالمرگش غریبانه برگزار شد.
    بنده هم در جایی بودم که چندان دسترسی زیادی به منبع نداشتم و بیشتر به حافظه خود بسنده کردم. اما باید اعتراف کنم مطالب چندان منسجم نیست، ایده¬های پراکنده¬ای هست که همواره در کنار نام استاد همایون¬پور در ذهنم متبادر می¬شد. البته پراکندگی مطالب بیشتر به خاطر بزاعت مزجات و کسالت جزئی نگارنده است که امیدوارم همایون¬پور با آن بلندی طبعش بر من ببخشاید. بنابراین نگاشته حاضر نه در شأن مخاطبان و نه در شأن استادمان همایون¬پور است. اما ایده¬های پراکنده مقاله حاضر را مطمئناً بعدهای در رساله در خورتری توسعه خواهم داد. اما این وجیزه ناچیز را به پیرو و شاگرد وی «حسین علیشاپور» تقدیم می¬کنم.

  • منوچهر خان همایونپور ده دوازده سال پیش کاستی با سرمایه و همت خود در یکصد نسخه ضبط کرد و با نام “ده روزه عمر این همه افسانه ندارد” بین دوستان پخش کرد، افتخار دارم که یکی از آن صد کاست را در اختیار دارم. نمی‌دانم دقیقا قوانین کپی رایت ایران چه می‌گوید و چه اجازه می‌دهد، اگر جوانمردی همت کند و این کاست را روی سی‌دی ببرد خدمتی گران خواهد بود به گمان

  • چند سال پیش کاست و سی دی ای از ایشان با اسم دیروزی ها به انتشار رسید که مجموعه کارهایی بود از ایشان و زنده یاد حسین یاحقی. ممکن است همان کاستی که فرمودید باشد.

  • نه نواری را که مرحوم همایون پور دادند شامل صفحات و برخی دیگر از آثار ایشان بود که تا حدی با اثر دیروزی ها فرق می کند. در ضمن ارتباط با جناب فریا چگونه است ؟

  • دوست گرامی جناب دهدزی ؛
    از جنابعالی به خاطر مطلب زیبا و پرمحتوایتان سپاسگزارم . همان طور که خودتان فرمودید ، سفر ، آن هم به جایی که دسترسی به اینترنت غیر ممکن بود ، موجب شد شخصا نتوانم درباره استاد ارجمندم انجام و ظیفه ای هرچند کوچک داشته باشم و زحمت بر حضرتعالی شد و البته که عالی برآمدید . ضمنا خدمت شما عرض می کنم مطلبی را که در مورد استاد کسایی وحقیر نوشته بودید ، استاد دکتر عمومی به بنده فرمودند و من متاسفانه تاکنون سعادت زیارت استاد کسایی را نداشته ام . باز هم از شما ممنونم.

  • آقای دهدزی گرامی، تماس با “فریا” را بلد نیستم، ولی با بنده (فاریا) می‌توانید، سهل است، بسیار مفتخر می‌شوم، از طریق بلاگم تماس بگیرید. سجاد هم می‌تواند مهربانانه نشانی ایمیلم را تقدیم کند، سبب مسرت خواهد شد.

بیشتر بحث شده است