گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

سال‌ها بدون وقفه کار و همکاری با سولیست‌های برجسته‌ی دنیا (۲)

پس از خروج دوباره از ایران، در چه کشوری فعالیت اصلی خود را ادامه دادید و چه کردید؟

آمدن من به ایران از جمله تصمیم‌های عجیب و غریبی بود که گاهی من انجام می‌دهم! من همه‌ی فعالیت بین‌المللی‌ام را برای یک سزون یا یک سالِ کاری به‌کل تعطیل کردم که البته مدیر برنامه‌هایم و خیلی‌های دیگر از این کار من بسیار ناراحت شدند، ولی تصمیمم این بود که بیایم ایران و بمانم و برای همین با خانواده و بار و اساس زیادی وارد ایران شدم تا در کشور بمانم. ولی کسی خبردار نبود که من تمام کارهایم را کنار گذاشته‌ام و در این یک سال بیکار خواهم بود، به‌جز چند برنامه‌ای که گذاشته بودم تا در کنار کنسرت‌های ایرانم انجام بدهم.

اما وقتی که کشور ترکیه متوجه شد من ایران را ترک کردم، فوراً از آنکارا و استانبول با من تماس گرفتند و کاملاً یک سالِ کاری‌ام را پُر کردند با اینکه سزون قبلاً پر می‌شود و برنامه‌ریزی و بحث می‌شود، ولی آنها از بیکاری من خوشحال بودند و یک برنامه‌ی یک‌ساله برایم پر کردند. این فصل اول پس از رفتن از ایران بود که ۸ یا ۹ کنسرت در آنکارا بود و ۸ یا ۹ کنسرت در استانبول و چند کار دیگر که در کنارش انجام دادم مثل رهبری چند اُپرا در اروپا.

بعد از یک سال از این قضیه دیگر برنامه‌هایم به‌شکل سابق برگشت و کنسرت‌هایم در سوییس، آلمان، بلژیک، آفریقای جنوبی، ترکیه و… ضبط‌هایم برای ناکسوس از سر گرفته شد. در روزهای آینده {زمان ضبط این مصاحبه} هم پس از اجرای «چنین گفت زرتشت» اثرِ «ریچارد اشتراوس» به جشنواره‌ی مالر در لهستان خواهم رفت که آنجا یکی از سخت‌ترین آثار مالر یعنی سمفونی شماره‌ی ۹ او را رهبری می‌کنم. خدا را شکر بعد از اتفاقی که در ایران برایم افتاد باز کارها روی روال طبیعی خودش افتاده است.

فکر می‌کنم در این سی و چند سال متأسفانه عده‌ای که می‌خواستند من به ایران نیایم، به‌صورت زیرکانه‌ای شایعه‌ای درست کرده بودند که رهبری علاقه‌ای ندارد به اینجا بیاید و رهبری اعتقاد دارد که ارکستری در سطح او در ایران نداریم. همه‌ی اینها دروغ است. من اگر ایران می‌آمدم ارکسترم را هم درست می‌کردم. فقط آقای ناصری متوجه این مسئله بودند که وجود من می‌تواند به ارکستر کمک کند که متأسفانه یک ماه بعد از دعوت من ایشان فوت کردند! کاری که ایشان کردند هم در شأن من بود و هم شأن ایشان. آقای ناصری چشمانشان پر از اشک بود و گفتند من منتظر چنین روزی بودم و به‌صورت سمبلیک به من گفتند بیا بنشین پشت این میز. من آقای ناصری را نخستین روز کنسرت به روی صحنه دعوت کردم و از ایشان تقدیر کردم.

برگردیم به اجراهای بین‌المللی شما و همکاری با سولیست‌های برجسته‌ای که تاکنون با آنها همکاری داشته‌اید. از چه کسی شروع می‌کنید؟
من خوشبختانه از نخستین سال فعالیتم در اروپا به این سبب که نخستین معرفی‌ام به جامعه‌ی هنری از سطح بالایی بود، ارکسترهای معتبر جهانی مرا به‌رهبری دعوت کردند و از سن ۳۰ ‌سالگی با بهترین ارکسترها و سولیست‌های جهان کنسرت دادم. سولیست‌هایی که با آنها کار کردم بسیارند، ولی اگر بخواهم معروف‌ترین‌های آنها را نام ببرم در ساز ویولون می‌توانم از «لئونید کوگان» (Leonid Kogan) نوازنده‌ی طراز اول ویلن کلاسیک نام ببرم که با او سمفونی اسپانیولِ «ادوارد لالو» را آخرین‌بار در بروکسل اجرا کردیم. آن زمان من ۳۱ سال داشتم.

جالب است که عقیده دارم یکی از بهترین اجراهای سمفونی اسپانیول متعلق به «کوگان» است که اتفاقاً همه‌ی مومان‌های آن را هم برخلاف بسیاری از اجراهای دیگر این اثر، اجرا کرده است. آیا ضبط این کنسرت وجود دارد؟
ضبط آن کنسرت در بروکسل موجود است که با ارکستر ناسیونال بلژیک اجرا شد. کوگان هم یکی از نخستین برندگان جایزه‌ی ملکه الیزابت در بروکسل بوده است. با «هنری شرینگ» (Henry Szering) هم کنسرت داده‌ام.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است