گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بررسی ساختار و نقش دانگ‌های مورد استفاده در گوشه‌های راک ردیف میرزاعبدالله (۳)

حسین مهرانی، در دیاگرام‌هایی که به تلخیص برای توضیح ساختار دانگی دو گوشه‌ی راک و سفیر (صفیر) راک ترسیم کرده، به اکثر دانگ‌های مورد اشاره در این سلسله گوشه‌ها اشاره کرده است (مهرانی ۱۳۸۹: ۳۷۹). نکات زیر در مورد تحلیل وی حائز توجه است:

۱- تحلیل وی تقریباً تنها تحلیلی است که در آن به تمامی دانگ‌های مورد استفاده در راک اشاره شده است.

۲- صعودی بودن یا نزولی بودن دانگ‌ها در این تحلیل با جهت فلش مشخص شده است.

۳- ترتیب و روند استفاده از این دانگ‌ها نامشخص و مبهم است؛ برای مثال، مشخص نیست که آیا روند گوشه‌ی «راک و فرود» (طبق نام‌گذاری مهرانی) از دانگ دو ـ فا بالادسته آغاز می‌شود، یا از دانگ سل ـ دو میان‌دسته، یا از دانگ دیگری.

۴- ابهام در اشاره به گوشه‌ها در اینجا نیز دیده می‌شود؛ به‌خصوص با توجه به این نکته که مهرانی در عنوان ضمیمه‌ی کتاب خود، که دربرگیرنده‌ی این دیاگرام است، اشاره کرده که آنالیز وی معطوف به ردیف میرزاعبدالله است (مهرانی ۱۳۸۹: ۳۶۵). گوشه‌ای با عنوان راک با ساختار دو دانگی ـ آن‌گونه که مهرانی ترسیم کرده (مهرانی ۱۳۸۹: ۳۷۹) ـ در ردیف میرزاعبدالله وجود ندارد. همچنین مشخص نیست دیاگرام راک و فرود مربوط به کدام‌یک از بخش‌های سلسله گوشه‌های راک است.

۵- دانگ رـ سل بالادسته ـ آن‌گونه که در ادامه نشان داده خواهد شد ـ نقشی در ساختار گوشه‌های راک ندارد (همان) و اصولاً ـ با توجه به اینکه با رسیدن به دانگ فرودی فاـ سی‌بمل، گوشه‌ها به محور اصلی ماهور باز می‌گردند ـ ضرورتی برای وجود این دانگ در سیر گوشه‌ها احساس نمی‌شود. همچنین در دانگ فاـ‌ سی‌بمل، که وی به‌درستی به آن اشاره کرده (همان)، با اینکه نت سی‌بمل یکی از قطب‌های دانگ را تشکیل می‌دهد، تأکید چندانی روی این نت صورت نمی‌گیرد.

۶- در دیاگرامِ ترسیمیِ وی برای «سفیر راک و فرود» (شکل ۱) (همان) ـ که به نظر می‌رسد باید آن را همسان با گوشه‌ی صفیر راک ردیف میرزاعبدالله فرض کرد ـ در دانگ رـ سل پایین‌دسته، نت می‌بمل با تغییر علامت عرضی تبدیل به می‌کرن می‌شود و نه می‌بکار.



شکل ۱. دیاگرامهای تحلیلی رسم‌شده‌ی مهرانی برای گوشه‌های راک (مهرانی ۱۳۸۹: ۳۷۹)

مطالعه‌ی خصوصیات ساختاری دستگاه ماهور، اساس ماهیّت دانگی

چه راک را گوشه‌ای برای مدولاسیون به اصفهان بدانیم و چه گوشه‌ای برای مدولاسیون به همایون یا شباهتی میان آن و شوشتری متصور باشیم، نیاز داریم ویژگی‌های دو دستگاه ماهور و همایون را بررسی کنیم.

براساس تئوری دانگی، دستگاه ماهور متشکل است از دو دانگ متقارن با فواصل یکسان (ط ـ ط ـ ب) و، مانند تمام دستگاه‌های موسیقی ایرانی، دانگ‌های ماهور پیوسته و متصل است. در کتاب دستور تار و سه‌تار (دوره‌ی متوسطه)، تألیف حسین علیزاده، دانگ‌های ماهورْ دو دانگِ پیوسته‌ی سل‌ـ دو و دو‌ـ فا ذکر شده است (علیزاده ۱۳۸۷: ۱۸).

در مبانی نظری و ساختار موسیقی ایرانی نیز دانگ‌های فوق برای ماهور ذکر شده است (علیزاده و دیگران ۱۳۸۸: ۷۳). بااین‌حال، نکته‌ای که در این میان مغفول است توجه به دانگ‌های بعدی است. به‌سبب پیوستگی دانگ‌ها در موسیقی دستگاهی نمی‌توان ساختار دستگاه و محدوده‌ی گوشه‌های اصلی آنها را فقط با کمک دو دانگِ متقارن شرح داد.

کامیار صلواتی

کامیار صلواتی

متولد ۱۳۶۹، تویسرکان
پژوهشگر حوزه‌ی موسیقی کلاسیک ایرانی و تاریخ معاصر موسیقی در ایران
کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران از دانشگاه تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است