شکل ۶. راک کشمیر
M1-M2-R1-A-M3-M2.
در اینجا M1 و M2 انتقالیافته به اکتاو بالاتر هستند. با این اوصاف، راک کشمیر، نسبت به دیگر گوشههای راک، وابستگی بیشتری به ماهور و دانگهای آن دارد.
راک عبدالله
راک عبدالله با دانگ دوم راک (دانگ انتقالیافتهی سوم همایون) آغاز میشود و آشکارا گوشهی بیداد همایون را تداعی میکند. این شباهت و همسانی با بیداد همایون به دلایل زیر قابلتوجیه است:
۱- دانگِ مشترک و الگویِ ملُدیکِ آغازینِ مشابهِ بیداد و ایستِ موقت بر نتِ ر (شاهد بیداد) در ابتدای گوشهی راک عبدالله.
۲- پیشدانگِ بیداد، که نتِ سی در آن بکار است، در سیر ملُدیکِ ابتدای گوشه نقش مهمی دارد. نقش این پیشدانگ معمولاً در تئوریهای موسیقی دستگاهی نادیده گرفته شده و به همین دلیل، بهاشتباه، گوشهی بیداد و بیات راجه، بهواسطهی شباهت محدودهی تتراکردی و یکسانی نت شاهد، همسان انگاشته شدهاند؛ درحالیکه معمولاً، حتی در آزادانهترین برخوردها هم، این حرکت بهعنوان معرف بیداد بهکاربرده میشود (برای نمونه نک علیزاده ۱۳۸۷: ۱۲۱). این پیشدانگ موجب ایجاد یک سیر بالارونده در بیداد میشود و در راک عبدالله نیز چنین حالتی وجود دارد.
پس از یک بازگشتِ موقت و کوتاه به دانگ اول راک (R1)، محدودهی ملُدیک باز هم به دانگ R2 (دوـ رـ میبملـ فا) رجعت میکند. در ادامه، در بازگشت گوشه به دانگ R1 و سپس فرود به ماهور، از تمهیدی جالب استفاده شده است. الگویی پایینرونده با فرم ۴*۳ برای فرود به سمت محور فاـ سل تعریف شده است، که تمامی بخش R1 را در بر میگیرد. این بخش با فرم ذکرشده دارای الگویی است متشکل از یک متیف چهارنتی و دو متیف سهنتی با الگویی سکانسی و فواصل مشابه (a+b+b’)، که چهار مرتبه تکرار میشوند.
انتهای این الگو متغیر است و در تکرارهای دوم و سوم، به شکل مشابهی پایان میپذیرد؛ در تکرار سوم، این پایان به تأکیدی بر نتهای محوری فا و سل تبدیل میشود. در ادامه، در تکرار چهارم، ملُدی بهطور کامل به دانگ سوم ماهور فرود آمده است. ادامهی روند گوشه مشابه فرود در گوشههای پیشین است.
بهطور خلاصه، شکل کلی گوشه را میتوان چنین پنداشت:
R2-R1-R2-R1-A-M3-M2.
شکل ۷. راک عبدالله
شکل ۸. راک عبدالله، ادامه و فرود
۱ نظر