گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نگاهی به کنسرت ˝نغمه‌های مرکب˝ (۲)

این قطعه، با اجرای بیت “آن‌قدر مستم که از چشمم شراب آید برون” با حالتی غیرمتریک و با الگوی لحنی آشنای گوشه‌ “بوسلیک” آغاز و سپس با اپیزود تکرار شونده‌ قطعه (با بیت: یار من در نیمه شب چون مست خواب آید برون/ زاهد صدساله از مسجد خراب آید برون)، که در عین حال معرف الگوی کلّی فرمال قطعه نیز بود، ادامه یافت. دیگر قطعه‌ی با کلام اجرا شده، نقش “آمد نسیم صبحدم” اثر عبدالقادر مراغی بود که پیش از این در پروژه ی شوق نامه نیز بازسازی شده بود.

“نقش” از لحاظ پیچیدگی های فرمال و ریتمیک جزو فرم های ساده تر موسیقی قدیم است و از جهاتی به تصنیف های امروزین شبیه تر. دیگر قطعه‌ی اجرا شده نیز به فرم “بسیط” بود که از لحاظ تغییرات مدال به اندازه‌ی قطعه‌ی اوّل بدیع نبود و از این لحاظ، به قطعات دستگاهی شباهت بیشتری داشت.

نکته‌ دیگر قابل ذکر در مورد این برنامه، گریز از قابل پیش بینی بودن و بداهه خوانی و بداهه نوازی حتی در بخش‌های غیرمتریک (آوازی) بود. تشخیص این که این قسمت ها از پیش تعریف شده و تا حد قابل توجهی آهنگسازی شده بودند دشوار نبود.

این مساله، ضمن آنکه موجب فکر شده تر شدن محتوای اجرایی می شود و بهانه‌ی همیشگی “بداهه بودن” را از مجریان سلب می‌کند، منجر می‌شود تا محافظه کاری و استفاده از الگوهای کم و بیش تکراری همیشگی از میان برود، چرا که طبعاً در یک اجرای بداهه، امکان بروز خلاقیت یا فرآیندهای پیچیده و عمیق‌تر از لحاظ محتوای موسیقیایی بسیار اندک است.

این مساله نه تنها در جریان کلّی ساختار و توالی مدال ساز و آوازها، بلکه حتی در جزییاتی مانند تحریرها، نوانسها و حتی جمله های آوازی، عینیت داشت. درک خوب مهدی امامی از حالات این گونه از موسیقی و امتزاج آن با تکنیک های رایج موسیقی دستگاهی – با توجه به این نکته که نمونه های موجود موسیقایی نزدیک به این جریان بیشتر متعلق به موسیقی عثمانی هستند – به این امر کمک می‌کرد.

سازبندی این برنامه، بیش از آن که از جنبه تجربه ناشده بودن اجرای یک رپرتوار کامل با آواز و عود حائز اهمیت باشد، از حیث صداقت و صراحت در بیان موسیقایی شایان توجه است. چنین رویکردی در سازبندی، به دور از “بزک”‌های مرسوم در سازبندی‌ها، ساختار و محتوای موسیقایی تک تک قطعات را به صورت عریان و خالص به نمایش می‌گذاشت و البته بدین طریق، بر غنای ذاتی این گونه از موسیقی هنری ایران تاکید می‌کرد.

در نهایت باید اشاره کرد که بدیهی است برای تثبیت و معرفی این جریان غنی و ارزشمند موسیقایی، بازسازی و احیا و توجه به جنبه های تاریخی موضوع، کاملاً حیاتی و ضروری ست، اما دورنمای این جریان و توجه به روزآمدتر کردن آن نیز مساله‌ای است که می‌توان پیش بینی کرد که در آینده‌ای نزدیک تبدیل به دغدغه ای برای این آهنگسازان خواهد شد.

از این رو، آنچه در آینده در مورد جریان گفته شده و آثاری که بدین شیوه تالیف خواهند شد حائز اهمیت به نظر می‌رسد، جست‌و جوی الگوها و شیوه‌هایی‌ است که این آثار را از رویکردی که همچنان وجه تاریخ محور بر دیگر وجوهش می چربد، برهاند.

هنر آن لاین

کامیار صلواتی

کامیار صلواتی

متولد ۱۳۶۹، تویسرکان
پژوهشگر حوزه‌ی موسیقی کلاسیک ایرانی و تاریخ معاصر موسیقی در ایران
کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران از دانشگاه تهران

۱ نظر

  • آقای صلواتی سه تا سوال داشتم:
    نوشتید -چرا که طبعا در یک اجرای بداهه، امکان بروز خلاقیت یا فرآیندهای پیچیده و عمیق تر از لحاظ محتوای موسیقایی بسیار اندک است.
    اولا چرا در یک اجرای بداهه امکان بروز فرآیند پیچیده و عمیق تر محتوای موسیقایی، اندک است؟ و این “طبعا” که اشاره به بدیهی بودن ماجرا می کنه از کجا آمده؟
    ثانیا پیچیدگی و عمق محتوای موسیقایی از نظر شما دقیقا چیه که این نتیجه رو گرفتین؟
    ثالثا فرض که امکان فرآیندهای پیچیده و عمیق کم باشه، “خلاقیت” چطور؟ این یکی که اتفاقا به نظر می رسه در بداهه امکان بروز بیشتری داشته باشه.

بیشتر بحث شده است