گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

کتابی در اقتصاد موسیقی (۳)

کتاب با چه زبانی با چه مخاطبانی سخن می‌گوید

ادبیات اقتصادی کتاب پیروِ هدف‌گذاری آن، با زبانی ساده، جنبه‌های اقتصادی تولید و عرضه‌ی موسیقی را بیان می‌کند. برای نمونه در پس جمله‌ای از کتاب، که پیش‌تر نقل شد، این پیش‌فرضِ نانوشته است که هدفْ کسب سود اقتصادی از فعالیت موسیقی است و نه درآمد. در حقیقت، در جملاتی همچون جمله مذکور منظور از درآمد همان سود اقتصادی است؛ زیرا می‌دانیم اگر برای مثال ۱۰۰ ریال هزینه‌ی کل تولید یک اثر موسیقی باشد، صاحب اثر با کسب ۹۰ ریال درآمد هنوز متضرر است و محصول تولیدی با شکست مواجه است. بنابراین موفقیت نهایی زمانی خواهد بود که درآمد کسب‌شده از فروشِ اثر موسیقی، افزون بر اینکه کل هزینه‌های آشکار و پنهان تولید اثر را پوشش می دهد، از آن نیز فراتر رود و سود مدنظر را محقق کند. این نوع ساده‌گویی‌های زبانی و اجتناب از تخصصی‌ترشدن مباحث اقتصادی در دیگر بخش‌های کتاب نیز مشهود است.

اما شِق دیگر عبارت «اقتصاد موسیقی» خودِ موسیقی است و این شِق، با توجه به هدف کتاب، باید مهم‌تر و مقدم‌تر باشد؛ زیرا دانش اقتصاد موسیقی، همان‌طور که گفته شد، داشتن نگاهی اقتصادی در دنیای موسیقی است. متن به دنبال این نیست که به خواننده بگوید مثلاً درآمد حاصل از موسیقی چه سهمی در تولید ناخالص ملی دارد یا به دنبال تخمین نرخ بازگشت سرمایه در بازار موسیقیِ پاپ طی دوره بیست‌ساله‌ی فلان تا فلان نیست؛ زیرا این‌گونه تخمین‌ها و تحلیل‌های اقتصادی اساساً موضوع «اقتصاد موسیقی» نیستند.

بنابراین انتظار می‌رود هم به واسطه‌ی سنگین‌بودن کفه موسیقی در اقتصاد موسیقی و هم به علت هدفی که تعیین شده است کتاب با اهالی موسیقیْ موسیقایی‌تر سخن بگوید، اما درخور توجه است که با ساده‌سازی‌ها در این زمینه نیز مواجه می‌شویم. برای نمونه می‌خوانیم: «ملودی ساخته‌شده توسط هنرمند باید از کیفیت بالا برخوردار باشد. پس از آن، هنرمند باید سبک و جایگاه موسیقی خویش را بیابد؛ اینکه قصد دارد چه نوع موسیقی‌ای کار کند: کلاسیک، سنتی، محلی، هیپ‌هاپ، انواع راک، مدرن، جز، بلوز و غیره» (همان، ص ۴۱).

درک اینکه هنرمندی یک ملـﺪی باکیفیت بالا بسازد و بعد از آن سبک موسیقی‌ خود را انتخاب کند که در سبک محلی می‌خواهد آهنگ‌سازی کند یا به سبک مدرن، اندکی دشوار است. به‌کارگیری چنین زبانی دو علت می‌تواند داشته باشد؛ یکی آنکه نویسنده خواسته است مخاطبانِ عام، یعنی کسانی غیر از اهالی موسیقی را نیز همراه کند که به غیر از همین‌گونه مواردِ خبط کلامی نشانه‌های دیگری برای آن در متن نمی‌توان یافت و دیگر اینکه به‌رغم اظهارنکردنِ صریح این مطلب، اگر نگوییم همواره، در بیشتر موارد موسیقی مردم‌پسند مدنظر مؤلف بوده است.

نتیجه اینکه زبان کتاب یا با هدف آن سازگار نیست یا هدف کتاب، نه تمامی اهالی موسیقی، بلکه تنها گروهی از آن‌ها را شامل می‌شود. بنابراین لازم است ببینیم مخاطبان کتاب از نظر نویسنده چه کسانی‌اند. هرچند در بخشی از کتاب تولیدکنندگان بالقوه‌ی موسیقی و یا آهنگ‌سازان به عنوان خوانندگان کتاب ذکر شده‌اند (همان، ص ۷۱)، اما باز این سؤال مطرح است که آیا آهنگ‌سازان همه‌ی سبک‌ها و انواع موسیقی مدنظر بوده‌اند یا نه.

سعید یعقوبیان

سعید یعقوبیان

متولد ۱۳۵۸ تبریز
کارشناس ارشد علوم اقتصادی و برنامه‌ریزی از دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۸۶
نوازنده‌ی تار و سه‌تار، منتقد و پژوهشگر موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است