اختلاط معنای مدرن و معاصر
نظر به آنچه که تا اینجا مورد بحث قرار گرفت میتوان نتیجه گرفت که معاصر بودن فقط عَرَضی است از بودن در زمانی تقریباً مقارن با اوبژهای و شرط دیگری برای آن وجود ندارد. امّا از آنجا که ما در عصری (برآمده از مدرنیته) زندگی میکنیم که بزرگترین ترقّیات و نوگراییهای تاریخ بشر با آن معاصر است، گاهی پیش میآید – خصوصاً در دنیای هنر- که امرِ نوین و یا آوانگارد را معاصر بنامند.
شاید بهترین نمونه برای بررسی در این زمینه، لفظِ «موسیقیِ معاصر» در سنتِ موسیقی کلاسیکِ غربی است که برای شکلی از موسیقیِ کلاسیک بهکار میرود که عناصر فرمالِ آن مربوط به قرنِ بیست و بیست و یک است و برای تفکیک میان این شکل از موسیقی و موسیقیِ دورانهای پیشین و همچنین موسیقیهای جدیدِ نوشتهشده در استایلهای قدیمی، استفاده میشود.
بههر روی اگرچه برخی منتقدینِ غربی با استفاده از این لفظ به جای مدرن مخالفاند و این معنیِ اصطلاحی و جدیدِ کلمهی معاصر را برنمیتابند، این عبارت دستِ کم در آن بستر از جهاتی بیراه نیست.
مهمترین دلیل این است که در غرب، موسیقی به لحاظ عملی تا بیش از هزار سال به عقب میرود و از همین بابت میتوان تفاوتِ عملی میان موسیقی معاصر و غیرمعاصر در سنت کلاسیک غربی قائل شد.
دلیل دیگر اینکه این اصطلاح در غرب توسط منتقدین و شنوندههای موسیقی بر مجموعهای بسیط از سبکها و ایسمهای بیشمار نهاده شده و هیچ هنرمند یا مؤلفی برای تفکیک خود از دیگران این لفظ را به خود اطلاق نکردهاست.
چرا عبارت سنتورنوازی معاصر بایسته نیست
آنچه این عبارت را در بستر موسیقی ایرانی نسنجیده مینمایاند، دقیقاً سلبِ همان ویژگیهایی است که لفظ موسیقی معاصر در بستر موسیقی غربی را اگر نگوییم درست، دست کم قابل دفاع میسازد.
اولاً از نغمههای گمشده و کتابهای پیدانشده و ادعاهای راست یا دروغ چنینی که بگذریم، آنچه در عمل برای ما بهعنوانِ موسیقی باقی مانده سر تا به پا، همه معاصر بهحساب میآیند که علت این موضوع نیز فقدان سنت نگارش است که باعث شده اولین ثبتهای واقعی موسیقی ایران بهواسطهی ضبط صدا انجام شود که خود پدیدهای است معاصر.
از سرتاسر تاریخ موسیقی ایران آنچه غیرمعاصر بهحساب میآید، مجسمهها، نقشبرجستهها و گاه سازهایی از دورانِ باستان است، یا رسالاتی از اندیشمندانی نظیر فارابی، ابنسینا، عبدالقادر مراغهای و… که تئوری موسیقی زمان خود را نگاشتهاند و ما هنوز در یافتن ارتباطی بین آن مباحث و موسیقی دوران خود و یا حتی فهم عملیشان توفیق چندانی نداشتهایم. تعدادی تصویر از نوازندگان و سازهای مختلف نیز در نگارگریهای دوران اسلامی – خصوصاً عصر تیموری و صفوی – باقیماندهاست علاوه بر تعداد زیادی حکایت افسانهای از شفابخشی و سحرانگیزی فلان ساز و فلان نغمه و چیزهایی از این دست، که گذشته از ارزش تاریخیشان تأثیری عملی بر موسیقی امروز ما نداشتهاند.
۱ نظر