در این روزهای آلودگی هوا ارتباطمان با طبیعت و گذشتهای نه چندان دور، ارتباطی از نوع حسرت و اندوه است. این که چرا توهم پیشرفت و الگوبرداری کورکورانه از تمدنغربی تا به این حد اوضاع زندگی بشر و تمام مخلوقات دیگر را مختل کرده، امروز برای هر شهروند شهرهای بزرگ کشورمان ملموس شده. جالب است که در موسیقی هم مشابه چنین اتفاقی افتاده است.
موسیقی دوران معاصر ما لا اقل در شاخه موسیقی پاپ نمودی کاملا مطابق با همان بلایی است که بر سر طبیعت آمده. ماشینی، بی روح، تکراری و پر از حاشیههای بی خاصیت و بی محتوا و وقتتلفکن.
آیا در شما هم این حس وجود دارد که از بسیاری آثار جدید موسیقی لذت نمیبرید؟ آیا فکر میکنید برخی از چهرههای بزرگ موسیقی دیگر تکرار نخواهند شد؟ آیا فکر میکنید ترانهها و اشعار آثار موسیقایی که در سالهای اخیر منتشرشده آن کیفیت آثار قدیمیتر را ندارد؟ آیا شده دربارۀ اینکه بیشتر از آثار قدیمی موسیقی لذت میبرید در جمعی صحبت کنید و برچسب گذشتهگرایی و بستن ذهن به روی تازهها را به شما بزنند؟
اگر چنین حسوحالی را تجربه کردهاید جالب است که بدانید شما تنها نیستید. این حسی است که نه مرز میشناسد، نه ربطی به خلقوخوی شما دارد. این حسوحال در میان میلیاردها انسان و طرفدار موسیقی وجود دارد و پدیده ای چنین شایع آن هم به گسترۀ تمام جهان، فراتر از خلقوخوی شخصی، فراتر از سلیقۀ فرهنگی یک ملت و فراتر از خود صنعت موسیقی است. پاسخ به این پرسشها به عوامل مختلفی برمیگردد؛ از ورود شرکتهای بزرگ به صنعت موسیقی و تغییر مدلهای تجاری شرکتهای تولید و عرضه موسیقی، فناوری روز، تغییر سبک زندگی مردم جهان متناسب با زمانه و فناوری روز، جریان سازی رسانهها و عوامل دیگر.
در ۳۰ سال گذشته پژوهشهای مختلفی دربارۀ چگونگی تکامل روندهای موسیقی در کشورهای مختلف انجام شده است. یکی از مهمترین و جدیدترین این بررسیها توسط «مجمع ملّی تحقیقات اسپانیا»، نشان میدهد که احساس کسانی که فکر میکنند موسیقی در گذشته از نظر محتوایی با کیفیت بهتری تولید میشده، احساسی مبتنی بر واقعیت است. بهطور خلاصه موسیقی واقعاً در سراشیبی افول است. در این تحقیقات ۵۰۰هزار قطعۀ موسیقی از بازۀ زمانی ۱۹۵۵ تا ۲۰۱۰ در سبکهای مختلف بررسی شده و توسط مجموعهای از الگوریتمهای فوقالعاده پیچیدهای که دادههای بزرگ را تحلیل میکند، این قطعات موسیقی را تکتک بررسی و تحلیل کردهاند. تحلیل این مجموعه الگوریتمها درنهایت ماتریسی از دادهها را برای هر آهنگ تولید میکند، اطلاعاتی که از تحلیل دانهبهدانۀ این قطعات موسیقی بهدست آمده نشان می دهد که واقعا و خصوصا در سال های اخیر، موسیقی با افتی شدید مواجه شده.
موسیقی ای که توسط رسانه های جریاناصلی به مردم سرتاسر جهان ارائه می شود و مشابه همین روند هم در کشور ما توسط رسانههای اصلی وجود دارد، آنقدر سلیقه عمومی را تحت تاثیر قرار داده که بعضی مواقع یادمان می رود که غیر از موسیقی پاپ با آن زرق و برق و حواشیاش، سبکهای دیگری هم وجود دارد. یادمان می رود که این چهره های جوان و آرایش کرده و بدنهای ترکهای که جلوهای از زندگی مدرن شهریاند، کلیشه همه موسیقیدانان و اهالی موسیقی نیستند. یادمان می رود که پیش از سلطه سلیقه تولید انبوهشده آمریکایی، مردم جهان موسیقی ملت خودشان را گوش می دادند و انقدر جهان موسیقی مثل امروز پر از تکرار و کلیشه نبود.
۱ نظر