گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk
اسماعیل ادیب خوانساری (۱۲۸۰ – ۱۳۶۱)

در دوره صفحات گرامافون، تاثیرپذیری مستقیم از سبک طاهرزاده عیان است. توانایی صدا و حنجره در اوج است و پیچیدگی‌های دوره اجراهای رادیویی را ندارد. بخشی از تاثیرگذاری صدای هر خواننده به استادی و قدرت همنوازان او مربوط است و در دوره صفحات گرامافون و بلکه در تمام عمر، بیشترین همدلی آواز استاد ادیب با پیانوی استاد محجوبی و بعد از آن با ویولن حسین یاحقی است.در دوره رادیو نیز با سنتور ورزنده، تار مجد، سه‌تار درگاهی و در چند مورد با ویولون پرویز یاحقی هنرمند جوان دهه ۱۳۳۰ نیز چنین هماهنگی شنیده می‌شود. در اجراهای خانگی نیز بیشترین هماهنگی با ویولن استاد صبا و نی استاد کسایی است.

در دوره رادیو که اتفاقا بهترین اجراهای ضبط‌های خانگی ایشان است، به جای تحریرهای سریع و مسلسل، تحریرهای ترکیبی، پیچیده و طولانی شنیده می‌شود. رابطه جملات آوازی استاد با همنوازش، گاه موازی است یعنی جملات بین هر دو یکی است و گاه متضاد است، یعنی پاسخ همدیگر را می‌دهند. بهترین نمونه آن اثر انحصاری و زیبایی است که با ساز هنرمند شوریده، زنده یاد رضا محجوبی همراه شده است و از پرشورترین آثار آوازی استاد ادیب است.

در این دوره هم پختگی لحن و هم ابتکارات شخصی استاد ادیب در اوج است. در آواز شور همراه سنتور رضا ورزنده یک مصراع را سه بار تکرار می‌کند و بعد مصراع دوم را می‌خواند؛ کاری که اصلا بی‌سابقه است و در آوازهای طاهرزاده نیز شنیده نمی‌شود؛ مصراع:«داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید» را سه بار هر بار با لحنی متنوع و برداشت معناگرایانه نوینی ارائه کرده و عملا کاری است بسیار دشوار.

در اینجا می‌بینیم که استاد ادیب خوانساری که در ابتدا همانند قمر و ظلی از طاهرزاده تاثیر گرفته بود، نه در چارچوب روش طاهرزاده محدود می‌ماند و نه حتی در چارچوب همیشگی خودش. او هنرمندی است که در لحظات شوریدگی از خودش هم فراتر می‌رود و این مخصوص نوابغ است.

در این آواز او حتی قواعد رعایت شده یک عمر آوازخوانی را هم می‌شکند و هیچکدام از روش‌های همیشگی برخورد موسیقی و شعر را رعایت نمی‌کند و هنجار شکنی او شگفت‌انگیز و تاثیرگذار است: آوازی که با شعر«مرا با خود تو چیزی در میان هست…» و می‌بینیم که استاد رضا ورزنده هم جواب‌های معمول نمی‌دهد و ابتکارش حکایت از همدلی او با ادیب و شوریدگی‌های متقابل دارد.دوره ردیف را باید پایان دوره شاعری و آغاز دوره آموزگاری دانست.

استاد ادیب در سال‌های آخر عمر، همتش را صرف تدریس هنرجویان با استعداد کرد که اخوان سرآمد آنها بود. اگر هم ردیف را به خواهش اولیای امور وزارت فرهنگ و هنر وقت خوانده؛ به خاطر حس مسئولیت و نگهداری موسیقی اصیل بوده، نه این که خود را ردیف خوان و ردیف‌دان حرفه‌ای دانسته باشد.مقام هنری ادیب و یا محجوبی و کسایی بسیار فراتر از افرادی است که کارشان یک عمر بازخوانی مداوم یک متن ثابت (ردیف) است.

از این رو مجموعه ارزشمند سال‌های آخر عمر استاد ادیب را نباید مثل یک ردیف رسمی و مدون تلقی کرد بلکه باید آن را مجموعه‌ای از دانش موسیقی و ذوق و گلچین هنری این خواننده بزرگ دانست. ردیف‌خوانی، کار یک عمر تمرین مداوم ردیف بدون کم و کاست است که در سال‌های آخر عمر استادانی مثل نور علی برومند به ضبط رسید و استاد ادیب از زمره این موسیقیدانان نبود.

او حافظ ردیف نبود بلکه مثل خط میر و کلام سعدی هر چه از حنجره او صادر می‌شد، چکیده و عصاره فرهنگ ردیف و موسیقی دستگاهی ایران بود. از این رو باید آلبوم ردیف‌خانی استاد ادیب را در حکم متنی برای مراجعه و الهام گرفتن تلقی کرد، نه به عنوان ردیفی برای مشق کردن و تقلید کردن چرا که جنبه معلمانه آن کمتر از جنبه شاعرانه و هنرمندانه آن است.
همشهری (۴ تیر ۱۳۸۶)

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

  • گلپا بزرگترین آوازخوان تاریخ ایران است
    اینهم که خواننده های قدیم از صدای بم خود کم استفاده می کردند مربوط به دستگاههای قدیمی ضبط صوت بوده که کیفیت مناسبی نداشتند
    در ضمن ادیب در ابتدا به سبک طاهرزاده می خوند بعدا سبک خودش را پیدا کرد که در میانسالی و آوازهای بم او تجلی یافت
    شما که از گلپا سواد موسیقی بیشتر ندارید درباره آواز ادیب
    گر بود عمر به میخانه روم بار دگر
    گلپا گفته این آواز سبک نوینی است
    بعلاوه هیچ آوازخوانی تا امروز اندازه گلپا آموزش ندیده و سواد موسیقی نداشته

بیشتر بحث شده است