گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

محمدرضا شجریان که بود و چه کرد؟ (۱)

مقدمه
دوست عزیزم دکتر فرزاد صالحی پیش از درگذشت استاد شجریان سئوالاتی را از من درباره فعالیت و زندگی این استاد از من پرسیده بودند که پاسخ به هر قسمت گفتگوی زیادی را می طلبید، گمان کردم از طریق این نوشته می توانم بهتر به ابعاد شخصیتی و هنری این استاد فقید بپردازم.

نظر دادن درباره تجربیات هنری، موسیقایی، سیاسی و اجتماعی، نسبت به افرادی که در موسیقی و فرهنگ ایران نقشی داشته اند، کار دشواری است؛ اما سعی می کنم نسبت به بخش هایی که با آن آشنایی دارم به شکل منطقی به دور از حب و بغض بنویسم. صحبت هایم را به چند بخش تقسیم کرده ام بخش اول را اختصاص می دهم به زندگی شجریان از بدو تولد و زندگی هنری اش و در حقیقت آنچه که شجریان را شجریان کرد؛ من هیچگاه با شجریان محشور نبودم و معاشرت نزدیک نداشتم ولی دورادور از همان قبل از انقلاب چون فردی سیاسی بودم بدون اینکه خودشان بدانند، به خوبی آن ها را در فضای هنری و سیاسی می شناختم و زندگی هنری و سیاسی شان را دنبال می کردم.

همه ما در حقیقت مشق سیاسی مان را با هم می کردیم. چه منِ پانزده ساله و چه بقیه سیاسی ها و عزیزانی که ده پانزده سال یا بیشتر از من بزرگتر بودند. این توضیح را می دهم که من بسیار در کوران فضای سیاسی و هنری جامعه و انقلاب آن زمان بوده ام.
***
شجریان در اول مهر ماه ۱۳۱۹ در شهر مشهد متولد شد. ایشان بیست سال از من بزرگتر بود. شهر مشهد شهری مذهبی و طبعا شجریان در یک خانواده مذهبی سنتی زندگی کرد. وی تحت تعلیم پدرش که صدای خوبی داشت قرار گرفت و طبیعی بود که اعضای خانواده شجریان، فرزندان و برادران همه صدای خوبی داشته باشند.

همانطور که می دانیم سهم اصلی صدا ارثی است و شجریان نیز صدایش را از پدر به ارث برده است. پدر قاری قرآن بود و او نیز در فضای سنت و احترام به خانواده، قاری قرآن شد. اگرچه در سال های بعد تلاشهایی برای زایش های فکری و دگرگون شدن فضای اعتقادی اش کرد؛ ولی فضای فرهنگی و زندگی و بود و باش اش طبیعتا بر اساس سنت و مذهب خانواده و جامعه اش بود.

مردم ما براساس احترام و نوستالوژی موجود جامعه و خانواده، پای بندِ فضایِ سنتیِ جامعه هستیم تا بتوانیم خانواده، اطرافیان و عزیزان را در آن مجموعه همراه خود داشته باشیم، زندگی کنیم و از همنشینی با یکدیگر لذت ببریم. خیلی عجیب نیست که ایشان حتی در مسابقات تلاوت قرآن سال ۵۶ در ایران اول می شود و همان موقعی که به عنوان خواننده و آواز خوان ردیف دستگاهی شناخته شده بود.

در ۱۳۳۱، دوازده ساله بود که اولین بار در رادیو خراسان تلاوت قرآن اش پخش شد. سال ۱۳۳۸ در سن ۱۹سالگی وارد دانشسرای مقدماتی عالی در مشهد شد و در عین حال سعی کرد تا دیگر فقط قاری قرآن نباشد. او با یک معلم موسیقی آشنا شد و آموزش آواز را شروع کرد.

پس از ورود به دانشسرا مستقل تر شد و توانست تصمیمات آزادانه تری بگیرد. وقتی که دیپلم دانشگاه مقدماتی عالی را گرفت به استخدام آموزش و پرورش درآمد و معلم شد. در همان فضا و بعد از آن، با سنتور نوازی آشنا شد در همان مشهد و پیش جلال اخباری فراگیری سنتور را شروع کرد.

در سال ۱۳۴۶ به تهران آمد… به همان دلایلی که تمام افرادی که می خواهند پیشرفتی کنند – چه در فضای اقتصادی، چه در فضای فرهنگی و هنری – به پایتخت می آیند چراکه متاسفانه تمامی امکانات در تهران جمع شده است اما امروز آرام آرام در شهرهای مختلف نیز افرادی می توان یافت که بتوانند نقش شخصیت های مهم در تهران را ایفا کنند. هرچند باز هم هنوز به آنجا نرسیده ایم که شهرهای دیگر ایران مثل اصفهان، مشهد، شیراز، تبریز و غیره بتوانند این جایگاه خاص را ایفا کنند و به هر حال کسی بخواهد تخصصی را ادامه بدهد و به جاهای بالاتری برسد و شناخته شود، ناچار باید وارد تهران بشود؛ شجریان نیز این تصمیم مهم را گرفت.

کیوان پهلوان

کیوان پهلوان

۱ نظر

بیشتر بحث شده است