از آن گذشته گروه با قریحه و استعدادی با او همکاری داشتند و پیش پردههای ابتکاریاش را به اجرا در میآوردند. از جمله باید از مجید محسنی، حمید قنبری، جمشید شیبانی، نصرت کریمی، عزتالله انتظامی و مرتضی احمدی یادکرد، که با اجراهای هنرمندانه بر جاذبه پیش پردهها میافزودند.
«حمید قنبری» آغاز رویآوری خود و همکارانش را به ترانههای پیش پردهای در یاد دارد. میگوید که در آغاز تنها او بوده است و «مجید محسنی». زمانی که با دوستان هنرستان هنرپیشگی نمایشی را در تئاتر سپه بازی میکردند، او قطعهای فکاهی خوانده که مورد پسند «علی نصر»، رییس هنرستان، قرار گرفته و او را به ادامه این کار تشویق کرده است.
«عزتالله انتظامی»، در رساله کوچکی که درباره پیش پرده خوانی در ایران فراهم آورده، توضیحات مبسوطی درباره شیوه کار و رفتار پیش پرده خوانان و شعر و موسیقی ترانههای آنها به دست داده است:
«پیش پرده خوانها، هر کدام برای خود، تیپ مشخصی را انتخاب میکردند، و سر مشق آنها هنرپیشههای معروف سینما بودند. مثلا مجید محسنی سعی میکرد خود را به صورت «چارلی چاپلین» درآورد و یا برخی دیگر پس از معروف شدن «فرد آستر» سعی میکردند مثل او روی صحنه استپ بزنند و شبیه او راه بروند. حرکتهایی چنین طبعا موسیقی مناسب خود را میخواست که در مجموعه موسیقی ایران آن روز یافت نمیشد.»
«این بود که پیش پردههای اولیه موسیقی خود را از آهنگهای شهرت یافته اروپایی وام میگرفتند. ولی به زودی پس از آن که مضامین اجتماعی واردمتن پیش پردهها شد، موسیقی سازگار با خود را نیز پیداکرد. ابتدا متنها به صورت ضربی بدون همراهی آهنگ مشخص خوانده میشد، پس از چندی، شعرهای پیش پردهای را روی آهنگ ترانههایی که در جامعه فراگیر شده بود میگذاشتند و سرانجام آهنگسازی مستقل برای پیش پرده متداول شد.»
با آن که ساخت و پرداخت مشخص پیش پرده آن را از محدوده تعریفی که از موسیقی عامیانه به دست دادهایم بیرون میبرد، ولی از آن جا که تکیه بر زبان و اندیشههای ساده مردمی داشته و در سطح جامعه فراگیر شده، میتواند به عنوان بخشی از موسیقی عامیانه شهری به شمار آید.
«ایرج زهری» کارگردان و کارشناس تئاتر، پیش پرده را نجات دهنده تئاترهای بومی و مردمی در برابر تئاتر روشنفکرانه میداند.
به گفته او: «با تضعیف جامعه باربد و برپایی تئاترهای روشنفکری سعدی و فردوسی به وسیله نوشین، رفته رفته کار تئاترهای معمولی کساد شد و برای رویارویی با این کسادی از جاذبه پیش پرده خوانی استفاده میکردند.»
با این همه رونق گرفتن تئاترهای روشنفکرانه از یک سو و حساس شدن سازمانهای امنیتی در برابر متنهای تند و تیز پیش پردهها از سوی دیگر، سبب شد که از سالهای پایانی دهه بیست، این فرم عامیانه موزیکال از صحنههای تئاتر دور شود و به کافهها و کابارهها پناه ببرد.
مرتضی احمدی میگوید: «از اواخر سال ۱۳۲۸، عدهای که کارشان چیز دیگری بود، پیش پرده را بردند برای عروسیها و کافهها و بزمهای شبانه و به همین علت هم ما آن را گذاشتیم کنار!»
پیش پرده، اگر چه، شهرت خود را از دست داد ولی جانمایه موزیکال آن در شکلها و عرصههای دیگر به زندگی ادامه داد. از جمله به برنامههای تفریحی و فکاهی رادیوها راه پیدا کرد، البته پس از آن که دندان تیز انتقادیاش کشیده شد! رادیو نیز میدانیم که همیشه سکوی پرشی برای کابارهها بوده است. به این ترتیب برنامههای تفریحی و فکاهی برخاسته از پیش پرده خوانیها، جایگاه کمابیش مطمئنی برای ادامه زندگی پیدا کردند.
bbc.com
۱ نظر