گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

موسیقی در رساله علم النبض (۶)

ابوعلی سینا (۳۵۹- ۴۱۵)

مقصود شیخ این است که کوچک‌ترین نسبت های بزرگ الذی بالکل است پس از آن نسبت سه ضعف پس از آن نسبت چهار ضعف که الذی بالکل مرتین نامیده می‌شود و بزرگ‌ترین نسبت های بزرگ که در موسیقی به‌کار برده می‌شود الذی بالکل مرتین است پس از آن نسبت سه ضعف پس از آن الذی بالکل اما در نبض بزرگ‌ترین نسبتهای بزرگ را الذی بالکل مرتین قرار نداده‌اند بلکه بزرگ‌تر را نسبت سه ضعف قرار داده‌اند مثل نسبت شش به دو، و این نسبت نسبه الکل و الخمسه نامیده می‌شود، زیرا که در این نسبت شش است به چهار و این نسبت مثل نسبت سه به دو است چه شش زائد است بر چهار به دو که نصف چهار است و این نسبت را الذی بالخمسه می‌نامند و در این نسبت نسبت چهار است به دو که الذی بالکل نامیده می‌شود پس نسبت سه ضعف عبارت است از نسبت ضعف که در نسبت دو به چهار به‌دست می‌آید در صورتی که مرکب شود با نسبت زائد به نصف که از نسبت شش به چهار پیدا می‌شود و بالجمله کمترین نسبت محسوسه بزرگ را نسبت سه ضعف قرار داده است و پس از این نسبت نسبت الذی بالکل که نسبت ضعف است مثل نسبت چهار به دو و پس از این نسبت وسطی محسوس می‌شود و اول آن نسبت مثل و نصف است که الذی بالخمسه نامیده می‌شود پس از آن نسبت الذی بالاربعه و الزائد ثلث است و اما از نسب کوچک مستعمل در موسیقی جز الزائد ربعاً در نبض دریافته نمی‌شود. (از موسیقی کتاب الشفاء و شرح قانون فخر‌الدین رازی اقتباس شد).

بعد از این حاشیه جامع، سی‌ویک منبع معتبر برای نگارش شرح حال جامع و کامل ابن ‌سینا را (که عمدتاً چاپ مصر و لندن و ترکیه‌اند و یا نسخه خطی) نام می‌برد که هنوز هم جزو کامل‌ترین متون منبع‌شناسی در این زمینه هستند، و نمونه خوبی از احاطه علمی و بسیارخوانی و بسیاردانی دانشمندانی که مشکوه نمونه‌ای استوار از آنها بود. وی مآخذ تصحیح رساله علم النبض را نیز ارائه داده است.

● شرح فصول و مطالب رساله:

شیخ، بعد از ذکر خداوند و حمد پیغمبر (ص) و تکریم حکمران زمان که مشوق او در نگارش کتاب بوده، به نگارش مطالب رساله خود می‌پردازد. وی به جای «فصل اول»، تنها کلمه «فصل» را آورده و جای «فصل دوم»، «فصل دیگر» نوشته و … الخ

 

فصل، در بیان مطلبی است و در هر پاراگراف، استاد مشکوه، با استفاده از هلالین () و کروشه [] و ستاره و اندیس ـ ارقام کوچک بالای کلمات که برای رجوع به پانویس هستند ـ به دقت هرچه تما‌م‌تر، موارد اختلاف نسخ را مشخص کرده است. خلاصه مطالب هر فصل، چنین است:

۱) ‌اندر (همه)ی اصلها [ی] او: چهار گوهر [عنصر] عالم و چهار مزاج؛ تعریف تن و روان و روحهای اصلی.

۲) بیان خصوصیات تن حیوانی و نقش اغذیه و تأثیر هوا در روح و تن.

۳) تعریف رگ و شریان و اقسام آنها.

۴) تعریف عوامل نبض: حرکت انبساط، سکون سپس حرکت انبساط، حرکت انقباض، سکون سپس حرکت انقباض/ شرح اجناس دهگانه راه یافتن دلیلهای رگ.

۵) شرح اندازه حرکت / باب تیزی و درنگی / باب قوت و ضعف / باب دیرآمدن / باب گرمی و سردی / باب نرمی و سختی / باب پری و تهی/.

۶) شرح باب به یکدیگر ماننده بودن و نابودن / باب نظام و [بی‌نظامی] که کاملاً مربوط به مباحث موسیقایی است و ما عیناً در اینجا آن را نقل می‌کنیم:

«… و همچنین اندر نبض نوعی است موسیقاری خاصه اندر اختلاف (و) نظام (۱). و جالینوس می‌گوید: به باب وزن که نسبتهای وزن آنچه اندر حس آید و حس آن را اندر یابد یکی نسبت الذی بالکل و الخمسه است نسبت سه یکی بود چون آواز بم۲ و آواز سبابه زیرا (۳) که سبابه زیر سه یک مطلق بم است (۴)، و دیگر نسبت الذی بالکل چون مطلق بم و سبابه (۵) بود، و وی نسبت دو به یکی است (۶) [و] دیگر نسبت‌الذی بالاربعه چون (مطلق هر زودی به خنصر وی تا به زود زیرین وی و دیگر هست هم چندانک و چهار یک چون) نسبت مطلق هر زودی (‌۷) به بنصر[و]ی و این (‌۸) سخن از جالینوس فضول است، و غلط، اما فضول آن است که اندر بجشکی۹ موسیقی گفتن بازار کردن بود؛ خاصه (۱۰) که هیچ حکیمی را اندر بجشکی (۱۱) به کار نیاید و اگر ندانند (۱۲) هیچ زیان ندارد. و هیچ بجشک (۱۳) نداند که [وی] چه می‌گوید الا که پیشه موسیقی بیاموزد، و [آن] کاری دراز بود.

پی نوشت

۱ـ [توضیح از علامه مشکوه]: دیگر رساله‌ای است [که] در بیان نبض به زبان فارسی نوشته است. در عنوان آن رساله نگاشته است: فرمان عضدالدوله به من آمد کتابی کن اندر دانش رگ ـ همانا گروهی که در علم، سیر تتبع وافی دارند می‌دانند آن دیباچه از حلیه صدق عاطل است. چه یک سال قبل از تولد شیخ‌الرئیس عضدالدوله وفات کرده است و آنچه به‌خاطر می‌رسد این است که آن رساله را ابوعلی مسکویه در عقد تألیف آورده و یا آنکه کاتب اشتباه کرده است به جای مجدالدوله یا شمس‌الدوله، عضدالدوله‌ نوشته است. ولی آن مسئله موسیقاریه که در قانون فرموده است و عباراتی که برخلاف آن در آن رساله ثبت است. قول اول را تأیید کند (نامه دانشوران، ج۱، ص ۸۳)

۲ـ آ: ثبات که نسبتهای وزن آنچه در حس آید و حس افزاید باید یکی نسبت الذی بالکل و الخمسه است که به یکی بود؛ چون آواز یم و، ـ لب، به باب نبض که نسبتهای نبض آنچه اندر حس آید و حس اندر یابد یکی نسبت الذی بالکل خمسه است که نسبت سه یکی بود آواز بم آواز بم

۳ـ آ: زیر.

۴ـ ب: نیست.

۵ـ ب: دوتای.

۶ـ ب: بود.

۷ـ ب: هر دودی.

۸ـ آ: آنرا.

۹ـ آ: پختگی.

۱۰ـ آ: و خاصه.

۱۱ـ آ: بماند.

۱۲ـ آ: یحتک. (ـ کذا)

۱۳ـ آ: که.

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است