گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

یادی از عبدالحسین شهنازی (۲)

عبدالحسین شهنازی (1327–1284)

سند شماره ۶۹ در کتاب تاریخچه رادیو که مربوط به خردادماه ۱۳۲۱ است نشان می دهد که وی به عنوان نوازنده طراز اول با ماهی دویست تومان به استخدام رادیو در آمده است. این سند به امضای رئیس وقت موسیقی رادیو علی نقی وزیری رسیده است. آقای مهدی کمالیان در کتاب خاطرات خود «گفته ها و ناگفته ها»، ص ۶۷ میگوید (با تلخیص): چهار جلسه ایشان را دیده ام. شخصاً آشنایی نزدیک نداشتم، مردی بسیار پر احساس و عارف بود که در میان نوازندگان آن دوره کم نظیر بوده است. حتی اختلاف زیادی از نظر فکری با برادرش حاج علی اکبرخان داشته که در نوازندگیش هویدا است. فقط یک شاگرد به نام لطف الله مجد داشت؛ البته افرادی هستند که می گویند شاگرد ایشان بوده اند، شاید بوده اند ولی بنده اطلاع ندارم. دوست بنده آقای میرهادی می گفت من شش ماه نزد عبدالحسین شهنازی می رفتم و پیشرفتی در نواختن تار نکردم، یک روز به منزل اش رفته بودم عبدالحسین شهنازی مستخدم خودش را صدا کرد و گفت تار آقا را تا دم در ببرید یعنی دیگر نیایم و بدین وسیله عذر مرا خواست.»

نگارنده در سال ۱۳۵۹ در مردادماه در ملاقاتی که با فرهاد دلشادفر فروشنده ادوات موسیقی و تعمیرکار سازهای غربی و ایرانی داشتم، قرقره سیمی ضبط شده ای از عبدالحسین شهنازی برایم گذاشت که شور نواخته بود. توضیح آن که اولین ضبط صوت های سیمی با نام آکوتک در سال ۱۳۲۵ وارد ایران شد و بعدها در سال ۱۳۳۴ نوار ریل به ایران آمد که آرشیو رادیو از این سال به بعد درست شد. متأسفانه از سرنوشت آن ضبط صوت و اثر ضبط شده از تار عبدالحسین شهنازی بعد از فوت نابهنگام فرهاد دلشادفر در سال ۱۳۷۲ اطلاع دقیقی در دست نیست.

عبدالحسین شهنازی چند کنسرت در شهرهای اصفهان، شیراز و رشت اجرا کرد ولی به دلایل حساسیت فوق العاده و طبع ظریف کمتر در محافل هنری حضور می یافت؛ تنها دوست صمیمی اش سید جواد بدیع زاده بود و دختری از وی یادگار مانده است. در سن ۴۳ سالگی سکته قلبی کرد و در روز ۲۷ اسفند ۱۳۲۷ درگذشت.

وقتی او را به بیمارستان می بردند به دوستانش پیغام میدهد که سری به او بزنند و کمک حالی باشند کسی نمی آید! پیکرش را در روز ۲۸ اسفند ماه در امام زاده عبدالله تهران در حیاط اول به خاک می سپارند. به خاطر تعطیلات نوروز، خبر مرگ اش در یک سطر در هفته نامه ویژه نوروز بسیار کم رنگ در جراید آن روزگار اعلام می شود. مجلس ختم او به همت دوست صمیمی اش، جواد بدیع زاده در یکی از مساجد بازار تهران گرفته شد. واعظ معروف، فلسفی بر منبر رفت و از هنر او تجلیل کرد.

مرحوم علی اکبر خان شهنازی به شاگردش آقای داریوش پیرنیاکان گفته بود که مرا پس از مرگم در امامزاده عبدالله دفن کنید زیرا برادرم آنجاست و عجب آنکه علی اکبرخان شهنازی نیز در ۲۶ اسفند ماه ۱۳۶۴ درگذشت و در امامزاده عبدالله حیاط دوم دفن گردید.

منابع و مأخذ
بدیع زاده، الهه، «گلبانگ محراب تا بانگ مضراب» خاطرات جواد بدیع زاده، پیشگفتار، حاشیه ها و فهرست ها سید علیرضا میر علی نقی نشر نی ۱۳۸۲

کنی یر، مایکل، صفحه های فارسی شرکت گرامافون ۱۸۹۹ تا ۱۹۳۴، مترجم محسن محمدی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۶

مبصری، بهروز، «گفته ها و ناگفته ها» خاطرات مهدی کمالیان، نشر نی، ۱۳۸۱

فصلنامه خانه موسیقی (شماره ۱۲)

بهروز مبصری

بهروز مبصری

متولد ۱۳۳۶ ساوه
محقق تاریخ موسیقی و نوازنده تار و سه تار

۱ نظر

بیشتر بحث شده است