گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

گزارشی از «زندگی خودم» (۱)

خسرو جعفرزاده (۱۳۲۰ - ۱۳۹۸)

دو سال از درگذشت خسرو جعفرزاده نویسنده و محقق فقید ژورنال گفتگوی هارمونیک می گذرد. امروز با همت همسر هنرمند او «فروغ کریمی»، یادبودی بر مزار او در شهر وین اجرا می شود. به همین مناسبت و به پاسدات یاد او، قصد داریم اتوبیوگرافی ای از ایشان را در ژورنال گفتگوی هارمونیک منتشر کنیم:

زیستن، یعنی بودن و پوئیدن، در این جهان وجود داشتن و در عین حال متحول شدن، تغییر و تکامل یافتن. مشخصه اصلی زیستن و زندگی، تغییر و تحول است که گاه موجب تکامل و بهبودی و گاه باعث انحطاط و ویرانی است. مراد از «زندگی موسیقی»، ماجرای «بودن و تغییر و تحول» موسیقی در جامعه و فرهنگ است. مقاله های این مجموعه نشانه هایی از «زندگی موسیقی» در جامعه و فرهنگ ایران است.

برای معرفی خودم و شرح درگیریم با موسیقی، با گزارشی از «زندگی خودم» شروع می کنم:
سال ششم دبستان در اصفهان، (۱۳۳۲ ش. ه) شروع کردم به آموختن نوازندگی ویولن و آشنایی نزدیک با موسیقی. در خانواده ما، چه نزدیک و چه دور، هیچکس اهل موسیقی نبود. اولین سازی که فکر می کنم به عنوان عیدی به من داده بودند و بیشتر اسباب بازی بود تا ساز، یک سازدهنی نسبتا کوچکی بود که صداهای نسبتا مطبوعی از آن در می آمد.

در آن دوران یک نوع اسباب بازی هایی که اغلب پسر بچه ها داشتند، فلز های رنگ و وارنگ و بیشتر سرخ و سبز بود که سوراخ هایی داشت که به اندازه ها و شکل های مختلف پیش ساخته پهن و نازک، کوتاه و بلند، سه گوش و چهارگوش و غیره بود و ما بچه های سابق با پیچ و مهره و آچار های مخصوص این سیستم می توانستیم از روی مدل های موجود با آنها جرثقیل و ماشین و برج و غیره بسازیم.

اینجانب بدون مدل و خارج از برنامه با این قطعات یک چیزی شبیه به ویولن ساختم با چیزی هم شبیه به آرشه که البته هیچ گونه امکان صدا دهی نداشت! برای جبران این کمبود سازدهنی کذایی را زیر صفحه ای که به جای بدنه ویولن بود و در محلی که زیر چانه قرار می گرفت کار گذاشته بودم به طوری که تقریبا دیده نمی شد اما می توانستم در حین آرشه کشی با دمیدن در ساز دهنی آهنگی بنوازم. اولین بار که برای پدرم (مرحوم آقاجون) با این ساز غلط انداز «نوعی موسیقی» اجرا کردم، بسیار مورد تعجب و توجه ایشان قرار گرفت، به نحوی که چنین تشخیص دادند که این بچه به موسیقی علاقه دارد و بد نیست که برایش یک معلم ویولن بگیریم.

پدرم در آن زمان کارمند شهرداری اصفهان بود و فکر می کنم که معلم ویولن من هم یکی از کارمندان یا آشنایان ایشان بود که بعد هفته ای یک بار به خانه ما می آمد و به من درس ویولن می داد و من هیچ یادم نیست که چه و چگونه درس می داد، آنچه که مسلم است اینکه بنده از ایشان چیزی یاد نگرفتم. چند ماه بعد از تصدیق ششم ابتدایی، پدر به ریاست شهرداری شهرستان یزد منصوب شد (در آن زمان شهر دارها هم کارمندان وزارت کشور بودند و انتصابی) و ما به یزد کوچ کردیم (و بعد از یزد به تهران و از تهران به قزوین) بنده هنر آموزی موسیقی و ویولن را تا ۱۹ سالگی که در ایران بودم، در شهر های مختلف و با معلم های مختلف و ناجور ادامه دادم!

سال چهارم متوسطه را در تهران شاگرد آقای عطاالله خرم بودم در چهار راه پهلوی سابق و کلاس موسیقی آپولن (!) و دلمان به این خوش بود که گه گاهی آقای ویگن را در آنجا زیارت می کردیم.

خسرو جعفرزاده

خسرو جعفرزاده

متولد ۱۳۲۰ همدان – ۱۳۹۸ وین
موزیکولوگ و معمار
khdjzadeh@gmail.com

۱ نظر

بیشتر بحث شده است