گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بوی گل و افیون: دوگانه‌ی انقلاب/ اصلاح (۱)

داوود پیرنیا (بنیانگذار برنامه گلها) و رهی معیری (شاعر و ترانه سرا) در ایستگاه رادیویی ارگ

بوی گل و افیون: دوگانه‌ی انقلاب/ اصلاح

و نقد برنامه‌ی گلها در مجله‌ی موزیک ایران (۱۳۳۴-۱۳۴۳)*

مقدمه (۱)

برای مدت‌ها، رادیو اصلی‌ترین رسانه‌ی پخش و گسترش موسیقی در ایران بوده است. رادیو، به تبعِ ماهیتِ شنیداری‌اش، پیوندی مستحکم با موسیقی دارد و از این رو، غریب نیست که بتواند به‏راحتی نوع یا انواعی از موسیقی را فراگیر کند یا از نفوذش بکاهد. از همین‌روست که رادیو و سیاست‌های موسیقایی‌اش یکی از حساس‌ترین و پرالتهاب‌ترین میدان‌های نبردِ گرایش‌های مختلف موسیقایی در ایرانِ معاصر بوده است؛ آن هم در دورانی که هنوز نه تلویزیون حکمرانی‌اش را آغاز کرده و نه اثری از رسانه‌های نوینِ امروز هست.

این نبردِ نظری و عملیِ تمام‌عیارِ موسیقایی در اسنادِ به‏جامانده از دوره‌ی پهلویِ دوم که طی آن رادیو می‌شکفد و تأثیر می‌گذارد، انعکاس‌هایی داشته است. یکی از پررنگ‌ترین نمودهای این نبردهای فکری و موسیقایی نوشته‌های نشریات آن‌زمان، به‌ویژه مجله‌ی «موزیک ایران» است.

رادیو ایران در چهارم اردیبهشت ۱۳۱۹، مصادف با سالروزِ تاج‌گذاری رضا پهلوی، افتتاح شد (اسماعیلی و دیگران ۱۳۷۱: ۲۱). «موزیک ایران»، که خود از ۱۳۳۱ منتشر شد، تقریباً از بدو پیدایش اش دغدغه‌ی موسیقیِ رادیو را داشت و درباره‌اش می‌نوشت. رویکردِ عموماً نقادانه‌ی «موزیک ایران» که به‏ نوعی هویت آن را نیز شکل می‌داد، در نوشته‌های مجله درباره‌ی رادیو هم آشکار بود و، از این رو، مرورِ نوشته‌های «موزیک ایران» می‌تواند تصویری از داوری‌های انتقادی یا منفیِ بخشی از اهل فن درباره‌ی رادیو را بر ما آشکار کند. دامنه‌ی این نقدها چنان‏اند که می‌توانند رادیو ایران در چهارم اردیبهشت ۱۳۱۹، مصادف با سالروزِ تاج‌گذاری رضا پهلوی، افتتاح شد (اسماعیلی و دیگران ۱۳۷۱: ۲۱). «موزیک ایران»، که خود از ۱۳۳۱ منتشر شد، تقریباً از بدو پیدایش اش دغدغه‌ی موسیقیِ رادیو را داشت و درباره‌اش می‌نوشت.

رویکردِ عموماً نقادانه‌ی «موزیک ایران» که به ‏نوعی هویت آن را نیز شکل می‌داد، در نوشته‌های مجله درباره‌ی رادیو هم آشکار بود و، از این رو، مرورِ نوشته‌های «موزیک ایران» می‌تواند تصویری از داوری‌های انتقادی یا منفیِ بخشی از اهل فن درباره‌ی رادیو را بر ما آشکار کند. دامنه‌ی این نقدها چنان‏اند که می‌توانند دست‌مایه‌ی پژوهش‌ها و بحث‌های نظریِ مختلفی شوند؛ نقدهایی که به مواردی چون ساختار و سازوکار اداری و اجرایی موسیقی رادیو، محتوای موسیقاییِ برنامه‌های رادیو و تأثیر سیاست‌های موسیقی رادیو بر جامعه و خودِ موسیقی کلاسیک ایرانی هم پرداخته‌اند.

پی نوشت

۱- بدیهی است که نوشته‌ی حاضر معطوف به برشی خاص و محدود از تاریخ موسیقی معاصر ایران است، و ممکن است دیدگاه ‏ها، تحلیل‌ها و نظرات بسیاری از کسان که در این نوشتار از آنها نام برده شده یا به آنها ارجاع داده شده است در طول زمان تغییر کرده باشد. همچنین، محتمل است که هریک از داوری‌های این نویسندگان متأثر از انگیزه‌های شخصی باشد؛ چنانکه می‌دانیم احتمال دارد که داوری‌های ع. م. رشیدی تحت‌تأثیر رابطه‌ی برنامه‌ی گلها و برادرش، امین‌الله رشیدی، بوده باشد. این تغییرات و انگیزه‌ها واقعیاتی هستند که، هرچند مهم‌اند، از دایره‌ی موضوعیِ این نوشتار بیرون می‌مانند و پرداختن به آنها نیازمند فرصت‌های دیگری است. از دوست پژوهشگر و دانا، محمدرضا شرایلی، سپاسگزارم که نکاتی ارزشمند را در همین زمینه به من تذکر دادند.

* این مقاله پیش‌تر در شماره‌ی ۸۷ فصلنامه‌ی ماهور (بهار ۱۳۹۹) منتشر شده است.

کامیار صلواتی

کامیار صلواتی

متولد ۱۳۶۹، تویسرکان
پژوهشگر حوزه‌ی موسیقی کلاسیک ایرانی و تاریخ معاصر موسیقی در ایران
کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران از دانشگاه تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است