اتوریته ها باید در برخورد به منافع موسیقی بسیار قوی باشد تا وحدت اساتید و زحمت کشان این راه را برهم نزند اما متاسفانه در ایران چنان تفرقه ای میان این گروه افتاد که امروزه دیگر کسی معاشر نیست و هرکس در لاک خودش فرو رفته و ساز خودش را می زند. بزرگان موسیقی ما بیشتر به کار فردی و منافع شخصی خود رو آورده اند، در صورتیکه چه قبل و چه بعد از انقلاب منافع موسیقی، آرمان فردی همه ما بود تا این هنر مظلوم رشد کند. هرچه مانده در همکاری بی من و مای اعضای دو گروه عارف و شیدا بود که متاسفانه به هم خورد.
فرهنگ ها، برخوردها، نگاه ها تغییر کرد. مشکل ایران، دیگر مشکل پنج به اضافه یک است که همانگونه که در خارج وحدت عمل در برخورد به مسائل بین المللی ندارند، در این نیز به همین اندازه گروه نماینده سیاسی دارند. هنرمندان نیز در این شش گروه پراکنده شده اند و تا جنگ این گروه ها تمام نشود، اهل موسیقی نیز وحدت نخواهند گرفت. این هم یک نظر است که می توان پذیرفت و یا نپذیرفت.
پرویز هم مانند خیلی از موسیقی دانان، تنها در گذشت. خیلی از دوستانش تنهایش گذارند که به خاطر برخوردهای تند و گاهی یک سویه او بود و بیشتر عکس العمل حوادث گذشته زندگی خانوادگی و هنری اش بود. پرویز به خاطر حساسیت هایش مانند هر هنرمندی نتوانست سکان زندگی هنریش را حداقل در این ده سال اخیر به خوبی سازمان دهی کند.
او رفت اما برای ما آثار زیبائی گذاشت. به همین دلیل است که او برای ما زنده است. او زحمات زیادی برای موسیقی کشید. بخشی از شهرت شجریان را باید مدیون «بیداد» و بقیه آثار زیبای او دانست. او خواننگان و نوازندگان زیادی را به شهرت رسانید. چقدر بهتر می بود که کمی دقت می کرد تا اینگونه خود را نابود نکند.
هنرمند علاوه بر زندگی فردی متعلق به تاریخ یک کشور است که بخشی از این سلامتی را خود مسئول است و بخش دیگر را مردم و حکومت ها که متاسفانه دولت های ما کار ارزنده ای در این باره نکرده اند؛ امید است زین پس توجه بیشتری به زندگی و تولید موسیقی ناب ایرانی بنماید. روح دوست داشتنی و بزرگ پرویز زنده و جاودان خواهد ماند و ما باید هر ساله با برگزاری برنامه هائی با کیفیت عالی او را به نسل های بعدی بشناسانیم. اگرچه اینجانب تنها پاره ای از خاطراتم را گفتم اما امیدوارم که بتوانم با گفتن کامل این خاطرات دین خود را به تاریخ معاصر ایران ادا کنم.
برگرفته شده از نامه شماره ۸ محمدرضا لطفی
تشکر از پرداختن به چنین خاطراتی