اولین دیدار صاحب این قلم با پروفسور هرمز فرهت در کافه موزه موسیقی با حضور جمعی از اهالی موسیقی در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ روی داد. چیزی که ما در آن روز مشاهده کردیم، مطابق با توصیفی بود که خودش از دوران کهنسالی کلنل علینقی وزیری در کتاب «دستگاه در موسیقی ایرانی» آورده بود؛ او در سلامت کامل روحی و جسمی بود و با اینکه نزدیک به نود سال سن داشت. در گفتگویی هم که با او داشتیم مشخص بود که حافظهش هم دچار هیچ نقصانی نیست و گاه گفته های ما را از نظر تاریخی یا ادبی اصلاح می کرد.
او به قدری در تعادل جسمی و روحی بود که وقتی سفر بعدی اش را منوط به اجازه پزشک اش عنوان کرد، لحظاتی خنده بر لب ما نشست، دریغ که پس از چهارسال ناباورانه خبر درگذشت او را می خوانیم.
هرمز فرهت بی شک پر افتخارترین موسیقیدان ایران در سطح آکادمیک بوده است؛ او در معتبرترین مراکز آموزشی موسیقی جهان در مقام مدیر دانشکده موسیقی، استاد تمام و استاد میهمان حضوری مستمر داشت و جزو بنیانگذاران آموزش دانشگاهی موسیقی (غیر کنسرواتواری) در ایران بود.
بسیاری از استادان موسیقی معاصر ایران از کلاس های او در دانشکده موسیقی دانشگاه تهران، با مسائل نظری موسیقی ایران و غرب آشنا شده اند.
فرهت با اینکه جزو اولین نسل های دانش آموختگان رشته اتنوموزیکولوژی در جهان بود، هیچگاه رشته آهنگسازی را در حاشیه اتنوموزیکولوژی قرار نداد و همواره در آموزش و خلق آثار در این ژانر موسیقی کوشش می کرد؛ هرچند عدم حضور چهل ساله او در ایران باعث فراموشی آثار صوتی و مکتوبات او شده بود. شاید او نیز به این فراموشی عادت کرده بود و در این چهل سال اقدامی برای انتشار آثارش در ایران نکرد تا اینکه در سال ۱۳۷۸ و بعد از آن سال ۱۳۸۰، دو کتاب از او به نام های «موسیقی سنتی ایرانی» و «دستگاه در موسیقی ایرانی» با ترجمه مهدی پورمحمد به همت انتشارات پارت منتشر شد.
پیش از انتشار این دو کتاب، هنوز بنیانگذارِ رویکردِ «پدیدار شناسانه» به تئوری موسیقی ایرانی بر گرفته از ردیف های موسیقی دستگاهی ایرانی، برای نسل جدید ناشناخته بود و پس از آن مشخص شد که یک اتنوموزیکولوگ پدر این نگاه به تحلیل ردیف موسیقی دستگاهی ایران بوده است. اگرچه چیرگی این دیدگاه در بین دانش آموختگان موسیقی دانشگاه تهران باعث شد، رویکردهای غیرپدیدارشناسانه مورد رد و سرکوب قرار گیرد، چنانکه خود او در کتاب «دستگاه در موسیقی ایرانی» به کلی تئوری های خارج از این چهارچوب را فاقد ارزش می داند.
هرمز فرهت با اینکه خود دانش آموخته رشته اتنوموزیکولوژی در بالاترین سطح دانشگاهی بود ولی کمتر به تشریح و تدریس این رشته در ایران همت گماشت و بیشتر در تدریس مسائل ابتدایی نظری در رشته هایی که تحصیل کرده بود کوشش کرد، هرچند همین سطح از آموزش موسیقی نیز در آن دوره قابل توجه بود.
فرهت در آن مقطع گوشه چشمی هم به موسیقی «آوانگارد» داشت، با این حال مانند بعضی از موسیقیدانان آن دوره جهان، تمامِ وقتِ آهنگسازی خود را روی این گرایش (که امروز کمتر یادی از آن در تالارهای معتبر کنسرت جهان می شود) نگذاشت و امروز آثار متعددی از او به سبک موسیقی مدرنِ خارج از فضای «آوانگارد» موجود است.
هرمز فرهت در طول مدیریت اش بر بخش موسیقیِ «جشن هنر شیراز»، در کنار دعوت از هنرمندان موسیقی های فولک و کلاسیک کشور های مختلف، از خالقین صاحب نام موسیقی «آوانگارد» آن زمان نیز دعوت به عمل آورد که در آن سالها موجب توجه رسانه ای به این رویداد موسیقی در ایران شد.
فرهت پس از انقلاب ایران را ترک کرد و دیگر هیچ ارتباط جدی و قابل توجهی با مراکز آکادمیک ایران برقرار نکرد البته او هیچگاه از موسیقی ایرانی غافل نشد و با تاسیس گروهی متشکل از نوازندگان سازهای ایرانی، به معرفی این موسیقی پرداخت.
با این حال وقتی در همان دیدار دوستانه در موزه موسیقی از او پرسیدیم که آیا مایل به انتشار آهنگ هایش در ایران است؟ با قدرت و صراحت پاسخ منفی داد، البته خوشبختانه مذاکرات مختلف تهیه کنندگان با او موجب شد که به انتشار سه کوارتت از خود رضایت دهد که این اتفاق نیز عملی شد و امروز تنها یک سی.دی از او در بازارهای ایران موجود است ولی همچنان هیچ اثر سمفونیکی از وی در دسترس عموم مردم ایران نیست.
با درگذشت هرمز فرهت، جامعه موسیقی ایران نه تنها یک آهنگساز و اتنوموزیکولوگ برجسته، بلکه نمونه ای تمام عیار از منش و بینش نایاب هنری از نسل طلایی بنیانگذاران موسیقی آکادمیک ایران را از دست داد؛ نسلی که بی چشم داشت و عاشقانه پِیِ ساختمان آکادمیک موسیقی ایران را بوجود آوردند و بدون هیچ تمجید و تشویقی آرام از میان ما رفتند.
مجله نگاه نو
۱ نظر