گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بررسی انتقادی کتاب آواز (رمزگشایی آواز ایرانی)، داریوش طلایی (۶)

تحمیل تئوری چهار دانگی چهارتایی سازی به آموزش آواز

مولف در آثار دیگرش، ردیف موسیقی ایرانی را متشکل از چهار دانگ بنیادین با فواصل موسیقی ایرانی می‌داند. ریشۀ این تئوری، به نگاه، سنجش و قیاسی بسیار قدیمی در استفاده از مقیاس اندامی (چهارانگشتی) برمی‌گردد. نگاهی که بیشتر در ذهن نوازندگان سازهایی دارای پرده‌بندی شکل می‌گیرد. ایشان نیز به‌عنوان نوازندۀ سازهای تار و سه‌تار همواره دستی به مضراب و انگشتانی روی پرده‌های ساز داشته‌اند و به نوعی با این انگشتان موسیقی را درک کرده و عینیت بخشیده‌اند. هر چند «انگشت» یکی از واحدهای مهم اندازه‌گیری در دوران باستان و نزد همۀ ملل بوده است و پیشینیان نیازهای اندازه‌گیری و سنجیدنی خود را با دم دستی‌ترین اشیا یا اندام خود ( مثلاً: دست، پا، گام، مشت، وجب، چهارانگشت و…) برطرف می‌کردند، و به استناد منابع، نخستین و قدیمی‌ترین واحدهای اندازه‌گیری طول اندازۀ بخش‌های مختلف بدن انسان مانند پهنای انگشت، پهنای دست، طول ساعد و طول کف پا بوده است. این واحدها به دلیل  دسترسی راحت و امکان استفادۀ آسان از آنها، در طی زمانی طولانی در نزد اقوام و مردم گوناگون کاربرد وسیع و عام داشته است (گشتاسب ۱۳۹۳: ص۱۰۳،۱۰۴).

این استفاده قدیمی از انگشتان و مضارب آن که در جهان باستان اساس شمارش بوده و عمومیت داشته (همان ۱۱۵)، همچنان نیز در برخی جوامع روستایی ایران رایج است. طلایی در اثری دیگر اشاره می‌کند تئوری‌های قرون وسطی، پرده‌های ساز را بر اساس نام عربی چهار انگشت دست (سبابه، وسطی، بنصر و خنصر) روی دستۀ عود نامگذاری می‌کردند(طلایی ۱۳۷۲: ۲۱). در حالی که بسیار قبل‌تر، امپدوکلس (حدود ۲۵۰۰ سال پیش) نیز نظام چهار عنصری (عناصر اربعه) را وضع کرد و فیلسوفان یونانی مانند افلاطون و ارسطو و… با الهام از این الگوی چهار عنصری، در قلمرو تخیل چهار رنگ اصلی، چهار خلط و چهار نت (تتراکورد) و چهارگانگی‌های دیگری را بنیان نهادند، الگویی که بیش از اندازه به آن بها داده شد(بال ۱۳۹۵: ۱۳ و ۱۷).

اما در ایران و در سنجش‌ها، این محدودیت ادراکی قدیمی، نه فقط از قرون وسطی، بلکه از دورۀ هخامنشیان و پادشاهی داریوش با نام دانکا (Danaka) نیز رایج بوده است. محدودیتی که از شناخت و دید دقیق‌تر و علمی ما از موسیقی جلوگیری کرده است و هنوز هم بر ساختار ادراکی ما سیطره دارد. روانشناسان کشف کرده‌اند که «۴ محدودیتی نوعی در «حدس شمارشی» است، قضاوت در مورد تعداد عناصری که در یک آرایش با یک نگاه سریع و بدون شمردن دیده می‌شود.» (هرفورد ۱۳۹۶: ۱۷۳).

افزون بر این، عدد ۴ در فرهنگ ما با نوعی نگاه اسطوره‌ای و ادبی و تقدس‌مآبانه مانند (طبایع چهارگانه، چهار مرحلۀ حیات و چهار ستون بدن و…) نیز آمیخته شده و به نوعی از تحلیل و کشف دقیق‌تر ماهیت پدیده‌های اطراف‌مان جلوگیری می‌نماید.

سعید مجیدی

سعید مجیدی

متولد ۱۳۵۳، خواننده و منتقد موسیقی

دیدگاه ها ۲

  • من فن آقای طلایی نیستم اما این آسمان ریسمانی که شما بهم بافتید هیچ ربطی به ماجرا نداشت . بحث دانگ مربوط به شاهگوشه های ردیف موسیقی است ‌و این نغمات در اغلب اوقات به صورت دانگ یا تتراکورد تفکیک پذیرند . و اتفاقا تحلیل آقای طلایی تحلیل درستی هست .

    • با تشکر از وقتی که برای مطالعه گذاشتید، اولاً، در نقد علمی از ادبیات متلک‌گو بهره‌نمی‌برند. ثانیاٌ، مطلق‌نگری شما (هیچ ربطی به ماجرا نداشتن)، نشان از تعصب است، چرا که در تقلیل یافته‌ترین حالت از نظر واژگانی یا طرح مسئلۀ محدودیت ادراکی با موضوع مرتبط است.

بیشتر بحث شده است