گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نوسازی و نواندیشی در موسیقی کودک ایرانی‌؛ تقابلِ حال و آینده

موسیقی کودک در فرهنگ شنیداری و ادبیات آهنگین ایران پدیده‌ای است جدید و از مظاهر زندگی شهرنشینی مدرن و از نمادهای رشد طبقه متوسط شهری معاصر است. از عمر آن هنوز یک قرن نیز نگذشته و در همین مدت نیز رشد منظمی نداشته است. از این حیث می‌توان گفت که موسیقی کودک هم‌دوش مباحث دیگری چون ادبیات منظوم و منثور و نقاشی ویژه کودکان در ایران نبوده و نسبت به خاستگاه تاریخی خود چندان رشد یافته نیست. یکی از علل آن، فقدان یک «نهاد ناظر» در دراز مدت بوده است.
نهادی ناظر بر روند تولید محتوا، طراحی اِلِمان‌هایی متناسب با عوامل سازنده‌ی زیباشناسی و تفکر ایرانی، متکی بر پژوهش‌های دامنه دار و دراز مدت  و دارای توان برای القای تغییرات لازم در جهت ادامه طرح‌ها و برنامه‌ها. شاید چندان تفاوتی نکند که این نهاد، وابسته به بودجه دولتی باشد و یا بخش خصوصی. آنچه مهم است، وجود و تضمین شرایطی است که دوام و بقای روند کار و فعالیت این نهاد را در مدتی طولانی تعهد کند.
موسیقی کودک از زمینه‌هایی است که چنین صبر و سرمایه‌ای را طلب می‌کند و از زمره‌ی اموری است که با طرح‌های ضربتی و سیاست‌های مقطعی چندان سازگار نیست؛ هرچه انتظار از حاصل کار بیشتر باشد، دوام و عمق عوامل سازنده‌ی آن بیشتر باید باشد و این واقعیتی انکار ناپذیرست.
تاریخ موسیقی معاصر ایران نشان می‌دهد که روند توجه و تولید موسیقی کودک (و در واقع تولید محتوا در ادبیات آهنگین کودک ایرانی) عملاً در مقاطع گوناگون تاریخی به طور متناوب گاه در دست بخش دولتی و گاه در دست بخش خصوصی بوده است (چه پیش از انقلاب و چه پس از آن) و در مقاطعی کوتاه مدت، دستاوردهای درخشان و ماندگاری را نیز به همراه داشته است.
نمی‌توان از این واقعیت گریخت که مقایسه این دستاوردها با یکدیگر امری است که نه ممکن است و نه لازم، چرا که شرایط جامعه ایرانی در این یکصدسال گذشته و به ویژه چهل سال اخیر؛ بسیار متغیر و غیر قابل قیاس با یکدیگر بوده است. شاید مهم‌ترین دلیلِ لزوم تاسیس نهاد ناظری که وصفش رفت، جمع بندی دستاوردهای گذشته برای ترسیم وضعیت امروز و تعیین بستر آینده باشد.
تا امروز، موسیقی کودک در ایران مقوله‌ای پیرو بخش «رسمی» فرهنگ بوده است. بخش کلامی آن تابع زبان گفتاری و نوشتاری رسمی کشور و بخش موسیقیایی آن نیز پیرو الگوهایی است که موسیقی‌دانان متعلق به فرهنگ رسمی موسیقیایی کشور طراحی کرده‌اند. «رسمیت» به این معنی که از گرایش‌های آشکارِ وابسته به خرده فرهنگ‌های بومی، رویکردهای عامه‌گرایانه محض و نیز تجربه‌گرایی‌های حاوی سویه مدرن، بَری است.‌ رسمیت؛ مقوله‌ای است که نظارت بر نوع تولید محتوا و ساختارهای مربوط بدان را هم‌زمان در نظر می‌گیرد؛ به ویژه در بخش کلام که حساسیت‌ها و نظارت‌ها در آن مستقر است و خط قرمزهای قاطعی درمورد آن همیشه وجود داشته است (خواهد داشت) و باید هم وجود داشته باشد.
در هر صورت بخشی از تربیت فرهنگی و اخلاقی کودک از همین مسیر عبور می‌کند و نقشی سرنوشت ساز در آینده‌ِ زندگی نونهالان این مرز و بوم دارد. گذشته از بخش کلامی، بخش صرفاً موسیقیایی آن نیز از اهمیت ویژه خود برخوردار است: عناصر موسیقیایی باید برگرفته از بستر اصیل فرهنگ و زیباشناسی موروثی ایرانی باشند و حس تعلق به آن را در شنوندگان خردسال تا آخرین حدود ممکن بالا نگهدارند.
با در نظر گرفتن چنین پیشینه و چشم اندازی است که می توان روند تولیدات اخیر مرکز موسیقی حوزه هنری در زمینه موسیقی و شعر (بخوانید ادبیات آهنگین) کودک ایرانی را ارزیابی کرد. این مرکز از گذشته‌ای نه چندان دور در این زمینه فعال بوده و آثار ماندگار از ادوار گوناگون فعالیت خود به جای گذاشته است؛ به طوری که مطالعه تاریخ ادبیات آهنگین کودک ایرانی بدون بررسی تولیدات این مرکز، مطالعه‌ای کامل نخواهد بود. در ایام اخیر، توجه خاص مرکزموسیقی حوزه هنری به این موضوع  منجر به تولیداتی جدید و متفاوت شده است.
به ویژه، اهتمام در بهره‌گیری از آهنگ‌سازانی که درسال‌های گذشته تسلط و مهارت خود را در این رشته از کار با آفرینش آثاری پراستقبال به ثبوت رسانده‌اند. آثاری که در حافظه جمعی خوش نشسته‌اند و سرمشق آفرینش‌های بعدی قرار گرفته‌اند. آثاری که تنوع برداشت‌ها، رویکردهای متنوع را در ساخت و ارائه و بالاخره ادراک هنرمند از بستر فرهنگی امروز و فردا را گواهند. آثاری که نشان دهنده‌ی راه‌های رنگین‌تری از آفرینش و اجرا خواهند بود و هرکدام بخشی از پیکره بزرگ‌ ادبیات آهنگین کودک ایرانی معاصر را تشکیل خواهند داد.
علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است