گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk
به یاد وحید (شکرالله) حیاتی که ناباورانه درگذشت
بیست سال و بیشتر گذشت.‌ همه‌چیز از اتاق‌های مرکز موسیقی حوزه هنری شروع شد و فردا با هر چیزی که به او -به دوست نازنین ما- مربوط می‌شود، در همان‌جا خداحافظی می‌کنیم. با حیاتی از حیاط حوزه هنری تا قطعه هنرمندان همراهی می‌شویم و خاطراتش را -تا هستیم- به یاد می‌آوریم.
نام «وحید حیاتی» یادآور سلسله‌ای از کم‌یاب‌ها و نایاب‌هاست. قطاری از خصلت‌های پاک و انسانی که حضورشان در زندگی ما روز‌به‌روز کمتر می‌شود و نیازش بیشتر. گریزی انگار نیست. هرچه آسمان تیره‌تر شود، خوبان زودتر در تاریکی‌ها محو می‌شوند.

هیچ گمان نمی‌کردم که روزی دریغانویس او باشم. برای او که سرشار از شور زندگی بود. برای او که برای مردن هنوز جوان بود. برای او که همیشه بودنش بدیهی به نظر می‌آمد و حالا نبودنش، از هرگونه باورپذیری می‌گریزد.

وحید حیاتی تنها یک دوست و همکار خوب نبود. به موسیقی و شعر محدود نبود. انسان بود و انسان واقعی بودن، خود همه‌چیز است. پناه امن دوستان بود و آرام‌آرام زندگی پاک و ساده‌اش را پیش می‌برد. از یادگیری‌های مداوم غفلت نمی‌کرد و در هیچ نقطه‌ای درجا نزد. این اواخر در دانشگاه هم درس می‌داد. دو سه ساز را می‌نواخت و در شعر و ادب هم خوش احاطه‌ای داشت. اخیراً کاشانه کوچکش را هم تهیه کرده بود و از این بابت شادمان می‌نمود. با مردم‌داری‌های بی‌ریا و سلامت نفسی که پیش همگان به اثبات رسیده بود، جایگاهی داشت که کمتر کسی دارد و آسان به دست نمی‌آید. انسانی به‌تمام‌معنا شریف و به‌دردبخور و قابل‌اعتماد که نظیرش را در این روزگار: «گفتند یافت می‌نشود، جسته‌ایم ما…»

تا سال ۱۳۸۹ که در مرکز موسیقی حوزه هنری حضور داشتم، شاهد یاری‌های بی‌حد و ایثارگرانه‌اش برای موسیقی بودم؛ از جمله در جشنواره‌ای که در زمان مدیریت آقای رضا مهدوی و با همکاری آقای هوشنگ جاوید برگزار شد و وحید حیاتی برای راه‌اندازی‌اش تلاش‌های بسیار کرد.

خدمات او به موسیقی و موسیقی‌دان‌ها بیش از یکی و دو تا و ده‌ها است و باید همکاران‌اش در دهه گذشته درباره او بنویسند. امثال حیاتی برای حیات موسیقی هنری بسیار کم‌اند و بسیار لازم. هم از حیث اجرایی و هم از حیث انسانی و تأثیری که در جوان‌ترها می‌گذارند. این افراد را جامعه تربیت و تدارک نمی‌کند. اینان تربیت‌کنندگان خویشاند و از وحود شریف خود، بی‌توقعی برای جامعه مایه می‌گذارند و چه‌بسا از مردم و اطرافیان، ضربه‌های کاری هم بخورند؛ اما تا زنده‌اند از پا نمی‌نشینند. وحید عزیزمان جوان رفت و بالیدن فرزند نوجوانش را ندید. اما اثری که در جامعه موسیقی و در دل افراد گوناگون گذاشته، پررنگ و نامیرا به جا خواهد ماند.

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است