گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk
جلیل شهناز، علی اصغر بهاری، عبدالوهاب شهیدی، فرامرز پایور و حسین تهرانی

تفسیر و نظام نشانه‌ها
در مطالعات نشانه‌شناسی موسیقی، منطقِ ارتباطات بین سه مؤلفه‌ی «فرآیندِ تولید درونی موسیقی (Intrinsic Musical Semiosis)»، «ارجاع موسیقی (Musical Reference) (بررسی ارتباط با پدیده‌های بیرون)» و «تفسیر موسیقی (Musical Interpretation)» (مارتینز، ۱۹۹۸) حایز اهمیت و بررسی است. “جوز لوئیز مارتینِز”درخصوص تفسیر موسیقایی می‌نویسد:

«بررسی ارتباط نشانه‌ی موسیقایی با تفسیر، یعنی کنش نشانه‌های موسیقایی که در ذهن رخ می‌دهد. همچنین، مؤلفه‌های تفسیر موسیقایی می‌تواند به سه دسته جزیی تقسیم شود. نخست، ادراک موسیقایی؛ دوم، اجرا و آهنگسازی؛ سوم، خِرد یا تفکر موسیقایی (تحلیل) نقد، تدریس، نظریه‌پردازی، نشانه‌شناسی موسیقی و …
ادراک موسیقایی، شناخت، اجرا، تحلیل تاریخ و آهنگسازی نوعی از تفسیرهای موسیقایی هستند، زیرا آن‌ها دقیقاً نتیجه‌ی فرایند تولید معنا، یا نشانگی (Semioisis) هستند.

ادراک به‌وضوح یک شکل پایه‌ای در فرایند زایش تفسیر موسیقایی است. زیرا اولاً، ادراک و شناخت، بنیادی‌ترین تشکیلات ذهن موسیقایی هستند. دوماً، یکی از عوامل شناخت فرایند تولید معنای موسیقایی، با ادراک آغاز می‌شود و پس از آن، با مشارکت ذهن است که موسیقی می‌تواند موجب تولید، تصور، دگرگونی، اجرا و لذت شود.

براساس سطح اولیه، تفسیرهای موسیقایی می‌تواند حول و حوش ادراک، اجرا، خِرد یا تفکر موسیقایی و کمپوزیسیون مورد بررسی قرار بگیرد. ادراک می‌تواند براساس منطق تفسیریِ پویا و عاطفی پیرس تقسیم‌بندی شود.» (رشیدی، ۱۳۹۳ : ۸۱-۸۰)

همان‌طور که شرحش رفت، در مطالعات نشانه‌شناسیِ موسیقی و براساس مطالعات اندیشمندانی چون پیِرس، ناتیِز، ماتینِز و غیره، نقشِ تفسیر موسیقی در منطق ارتباطیِ مُدلِ سه‌وجهی فوق‌الذکر، مسلم و بدیهی است.

تفسیر نوشتاری و گفتاری
در تفاسیرِ هنری و به‌ویژه در تفاسیرِ موسیقی که موضوع اصلی این جُستارِ نوشتاری است، مفسِّرِ موسیقی، چه در ساحت گفتار (تفسیرگر) و چه در عرصه‌ی نوشتار (تفسیرنویس)، به‌تفسیر می‌پردازد. شناختِ سلیقه‌شناسیِ مخاطب و این‌که مفسِّر در چه رسانه‌ای و برای چه قشر و طیفِ مخاطبی، قصدِ تفسیر دارد، از نکات بسیار مهم و حایزِ اهمیت است. این نکته را بایستی درنظر داشت، همان‌طور که در عرصه‌های نوشتاری، “اصول نگارش”، “آیین نگارش” و “آداب نگارش” دارای ضرورتِ حرفه‌ای است، در ساحت گفتاری نیز، “اصول گفتاری”، “آیین گفتاری” و بالاخص “آداب گفتاری”، حایز مرتبت بالایی از اهمیت و ضرورت است.

جایگاه مفسِّر در موسیقی ایران
عالِمِ به‌علمِ تفسیر و به‌عبارت بهتر «تفسیردان» در موسیقی ایران، در ترمینولوژی موسیقایی ایران زمین، چندان پُرکاربرد نیست. یعنی آنقدر که مفاهیمی چون منتقد، محقق، مؤلف، مصنف، تحلیل‌گر و غیره کاربرد دارد، تعابیری چون تفسیر و مفسِّر کاربرد ندارد.

به‌زعم نگارنده، در میان موسیقی‌دانانِ اهل قلم که تفسیردان نیز محسوب می‌شوند می‌توان به‌اسامیِ روح‌الله خالقی، محمدرضا لطفی، ارشد تهماسبی و اقلیتی دیگر اشاره کرد و در بین اهالیِ قلمِ موسیقی‌دان که آن‌ها نیز تفسیردانند باید به‌اشخاصی چون حسن مشحون، حسینعلی ملاح، ساسان سپنتا، بهمن بوستان، محمود خوشنام و معدودی دیگر، اشاره داشت.

این نکته نیز قابل تأمل است که نقدِ تفسیری و یا تحلیلِ تفسیری و یا حتی تحقیقِ تفسیری نیز، البته تا حدی، زیرمجموعه‌ی مفهوم کلیِ «تفسیر» می‌باشند.

منابع
– عبدی کلانتری: داریوش آشوری، سرگشته میان جهان‌های شرقی و غربی. در: بی‌بی‌سی فارسی. ۲۰ آبان ۱۳۹۲.
– تفسیر هنر. ۱۳۹۷. نوئل کرول؛ ترجمه دکتر انشاءالله رحمتی- تهران: ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت، شماره ۱۴۷، تیر ماه.
– رشیدی، صادق. ۱۳۹۳. درآمدی بر نشانه‌شناسی موسیقی. تهران: نشر علم، چاپ اول.
– شهرکی، آرمان (۹ آبان ۱۳۸۷)، «مفاهیم و اصطلاحات انسان‌شناسی توسعه(۱): «گفتمان»»، وبگاه انسان‌شناسی و فرهنگ بازیابی‌شده در ۲۱ اسفند ۱۳۸۸.
– Noel Carrol, «art, interpretation of», in Encyclopeadia of Philosophy, Eds. Burchert, ۲۰۰۵, Vol. ۱, pp۳۱۰-۳۱۵.

محمدرضا ممتازواحد

محمدرضا ممتازواحد

۱ نظر

بیشتر بحث شده است