گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

محسن کرامتی؛ خواننده، محقق یا معلم آواز؟ (۱۰)

معیار تشخیص آواز خوب از بد چیست و آواز خوب باید دارای چه مؤلفه‌هایی باشد؟
از نظر من در وهله اول تلفیق شعر و موسیقی درست باشد تحریرها به جا صورت بگیرد و تحریز مکمل شعر باشد، شعر با تحریر پک جمله موسیقایی کامل درست می کند، نه اینکه از همدیگر مجزا باشند. بهترین شکل آوازهایی که می‌توانم نمونه بیاورم. آوازهای مرحوم قوامی، مرحوم بنان، مرحوم طاهرزاده و استاد شجریان است.

دربارۀ انتخاب شعر در نقل و نقد گفته‌ای از زنده‌یاد بنان مبنی بر اینکه خواندن آواز با شعر مولوی مثل رانندگی در جاده‌های سنگلاخ است. آیا ترکیبات هجاهای شعر می‌تواند در خوب و بد بودن آواز مؤثر باشد، یا اینکه بستگی به تسلط آوازخوان دارد؟
به تسلط آوازخوان بستگی دارد. البته به صحت نقل‌قولی که به استاد بنان نسبت داده‌اند، تردید دارم. شاید استاد بنان، بنا به سلیقه شخصی اشعار مولانا را نخوانده باشد ولی ایشان اشعاری را خوانده‌اند که من بعد از سی و اندی سال تجربه در آواز جرات خواندن آنها را نمی‌کنم، به‌همین خاطر از چنین استادی بعید می‌دانم که از خواندن اشعار مولانا عاجز باشد.

گفته می‌شود در آواز محلی تحریر جایگاهی ندارد و اگر تحریر اعمال شود آن موسیقی از اصالت می‌افتد. اینطور استنباط می‌شود که تحریر یکی از مؤلفه‌های انحصاری موسیقی سنتی است. آیا این صحیح است؟
اولاً اینکه تحریر یک تعریفی دارد. اگر منظورتان از تحریر چهچهه است درست است که در آواز محلی جایگاهی ندارد. ولی تحریر در آواز محلی وجود دارد.

 به نقل از آقای شجریان «رسالت آواز و خوشنویسی، این است که اشعار زیبا را ثبت کنند و در دسترس همگان قرار بگیرد»، ولی ما شاهدیم که آوازخوانان تنها به تعداد معدودی شاعر کلاسیک و معاصر بسنده کرده‌اند. این چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟
تنها عدم آشنایی آوازخوانان با ادبیات غنی ایران، این اشکال به سیستم آموزشی و تربیتی برمی‌گردد و باید از مدارس آغاز شود.

چه ایده‌ای در بازخوانی تصیفهای مشروطیت داشتید؟
ایده از من نبود و فقط مجـری آثار بودم.

آیا اجرا و تقدیم این تصانیف در بزرگداشت صدمین سال مشروطیت تضادی با دیدگاه هنرمند متعهد از سوی شما ندارد؟
همان‌طور که گفتم من تنها مجری بودم.

 به نظر شما ضرورت اجرایی این تصانیف قاجاری که بارها و بارها در گذشته اجرا شده‌اند، چیست؟ تکرار مکررات نیست؟
بله هست.

نظر شما در خصوص استفاده از ادوار ایقاعی برای دستیابی به فضای جدید در تصنیف‌سازی و یا شکستن اوزان عروضی با استفاده از ریتم غربی چیست؟
من آشنایی با ادوار ایقاعی ندارم و علاقه‌ای هم به آشنایی با آنها را ندارم.

آقای رویین پاکباز در کتاب ـ نقاشی ایرانی از دیرباز تا امروز ـ از قول پوپ می‌گوید: «شاید بسیار اشتباه نکرده باشیم اگر هنر ایران را هنر نقش مطلق بخوانیم، یعنی هنری که باید مانند موسیقی و معماری تلقی شود. راستی هم غالبا مهم‌ترین نمونه‌های هنر تزئینی به موسیقی مرئی تعبیر شده است»، احمد شاملو هم تعبیر شاعرانه‌ای در این خصوص دارد و می‌گوید: «این نقوش تجسد رقص و موسیقی‌اند». نظر شما به‌عنوان تحصیل‌کرده نقاشی و فعال در موسیقی ایرانی چیست؟
این تعابیر صرفاً شاعرانه‌اند، دنیای موسیقی با دنیای نقاشی از بنیان متفاوت است و با نظری از لئونارد برنستاین فقید در یکی از سخنرانی‌هایش در دانشگاه هاروارد پایان می‌برم که اصولاً توصیفی بودن موسیقی را نفی می‌کند و این همان نظری است که من از سالیان قبل داشته‌ام. بنابراین تعبیر موسیقی بودن نقاشی تعبیری شاعرانه بوده و واقعی نیست.

سعید مجیدی

سعید مجیدی

متولد ۱۳۵۳، خواننده و منتقد موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است