گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

میرعلی‌نقی: جهانگیر کامیان از نوازندگان خوب دهه چهل بود

علیرضا میرعلی نقی (تصویر از کامبیز باقری)

داستان کانون‌های چنگ چه بود؟
کلا دو تا کانون موسیقی چنگ بود؛ کانون موسیقی چنگ در خیابان دمشق بود حد فاصل ولیعصر و فلسطین، یک خانه قدیمی بود که بسیار زیبا بود که برای خودش وصفی دارد. مرحوم محمدرضا گرگین زاده، بهترین اساتید را برای این کانون می‌ آورد، از آقای پرویز منصوری و مصطفی‌کمال پورتراب و حسین دهلوی بگیرید تا آقای نصرالله ناصح‌پور و علی‌اکبر شکارچی و… کتاب فروشی اش، یعنی بخشی که نوت ها را می‌فروشند زیر نظر آقای محمدرضا درویشی بود، خیلی عالی بود.

همزمان در یک شهر دو کانون با یک اسم فعالیت می‌ کردند که دومین برای یکی از شاگردهای قدیمی آقای جهان پناه بود که اگر الان در قید حیات باشند سن ایشان بالا است: آقای جهانگیر کامیان، یک آدم هم سن و هم نسل پدر بنده یعنی متولد سال ۱۳۱۶ که در ارکسترهای دهه ۳۰ تا ۴۰ کار می‌ کردند.

فرض کنید ما در کانون چنگ سر زندان، در حال تمرین کردن بودیم و مسلماً کانون فعالیت کاملاً قانونی داشت و مجوز داشت. با این حال، ناگهان، دوتا پاسدار قوی هیکل با اسلحه وارد کانون می‌ شدند. ما می‌‌گفتیم: بفرمایید با چه کسی کار دارید؟ می‌گفتند: بروید آن طرف. کاملا بیخود و بی جهت کانون را می‌‌گشتند؛ با چشم‌های خودم این اتفاقاتی که دارم عرض می‌کنم، خدمتتان را دیدم.

دنبال چه چیزی می‌ گشتند؟

می‌گفتند: شما مشروبات الکلی را کجا قایم کردید؟ می‌گفتیم: آقا ما اینجا حتی پپسی هم نمی‌خوریم چه برسد مشروبات الکلی! حرف‌های ما را باور نمی‌کردند؛ می‌گفتند: شما حتماً در یک جایی، مشروبات الکلی را پنهان کردید. تمام کابینت‌ها و کمد و کتاب و نت و سیم را بیرون می‌انداختند، همه جا را می‌ گشتند، کانون را همانند بازار شام می‌کردند و به هم می‌ریختند و اعصاب و روحیات بچه ها را آشفته می‌کردند و می‌‌رفتند.

شما هم برای آموزش به این کانون مراجعه می‌ کردید؟

خیر! دو ماه و نیم پیش آقای جهانگیر کامیان، آموزش می‌دیدم که ایشان فرمودند: مبتدی آموزش نمی دهند و بعد از آنجا رفتم. من با ایشان همین مدت کوتاه را کار کردم. یک بخش اولیه از لو ویولن را ایشان با من کار کردند. آقای کامیان، بسیار استایل زیبایی داشتند. هر چند یک مقدار مرد دشوار و تلخی بودند و همچنین بد برخورد بودند و ما هم در آن زمان بچه بودیم؛ مسلماً آستانه صبر و تحمل کمی داشته ایم واصلا نمی‌توانستیم تحمل کنیم.

به هر حال امیدوارم هرجا که هستند سلامت باشند. جناب کامیان، از آن نسل نوازنده خوب‌های دهه چهل بودند. در حد خودشان مایه و ذوق داشتند. یکی از بهترین شاگردان آقای جهان پناه بودند. می‌ گفتند: در بین ویولنیست‌های قدیمی که استاد بودند، بهترین نحوه دست گرفتن ویولن، برای جناب وفادار است. در آینده که فیلم های مجید وفادار را تماشا کردم متوجه شدم درست می‌ گفتند.

خودشان هم، همین گونه بودند البته منظورم این است که مثل جناب وفادار ساز را دست می‌گرفتند، نه اینکه همانند ایشان ساز بنوازند، ایشان بسیار تمیز و زیبا ساز می‌ نواختند. خیلی شخص با حوصله و با دقتی بودند.

سرنوشت، بسیار عجیب است. یعنی اگر بنده حدود ۱۰۰ قدم مسیرم از کانون چنگ سه راه زندان به سمت پایین منحرف شده بود، از کلاس جناب بهارلو، سر در می‌ آوردم و سرنوشت دیگری در انتظارم بود و حتی نمی‌دانم تقدیر و سرنوشتم چگونه رقم می‌خورد؛ شاید زندگی، سرنوشت بهتر یا بدتری را برایم رقم می‌زد.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است