گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

آواز ِ«امیری» و مقایسه‌ی آن در شرق و غرب مازندران (۵)

«اگر حوزه‌ی غرب مازندران را به ترتیب از شرق به غرب یعنی از مازندران به طرف گیلان در نظر بگیریم سه منطقه‌ی فرهنگی این حوزه را در بر می‌گیرد: اول مناطقی که تحت تاثیر موسیقی مازندران است و پیوندهای زبانی در این وابستگی نقش اساسی دارند، دوم مناطقی که تحت تاثیر موسیقی گیلان و زبان گیلکی هستند و این حوزه در سمت غربی رودخانه چشمه کیله قرار می‌گیرد و تحت تاثیر شرق گیلان است، سوم مناطقی که اقوام مهاجر با توجه به سابقه‌ی تاریخی اجرای موسیقی در سرزمین قبلی به اجرای موسیقی می‌پردازند و در فرهنگ منطقه کمتر آمیخته شده‌اند و بنا بر خصلت قومی این تقسیم‌بندی صورت گرفته است، این منطقه در برگیرنده‌ی حوزه‌ی کلاردشت و اطراف آن است که اقوام کرد و لک و ایلات افشار مهمترین گروه‌های قومی این منطقه هستند» (همان، ۵).

پس همانطور که شاهد هستیم، فضای فرهنگی و موسیقایی شرق و غرب مازندران، بسیار با هم متفاوت هستند و به هیچ وجه نمیتوان آواز امیری شرق و غرب مازندران را یکسان قلمداد کرد. از سازهایی که در موسیقی شرق مازندران برای همراهی با آواز استفاده می‌شود یعنی کمانچه و دوتار، هیچ خبری در موسیقی بومی غرب مازندران نیست و تنها وجه تشابه آلات موسیقی، استفاده از لل وا در هر دو موسیقی است. «در این منطقه هیچ نشانه‌ای از موسیقی مازندران شرقی و موسیقی گداری به چشم نمی‌خورد» (درویشی ۱۳۸۴، ۷۳).

ویژگی‌های کلام و تکنیک‌های اجرای موسیقی دو قطب مازندران هم در ایجاد تمایز میان امیری‌های شرق و غرب موثر هستند. هر قدر به قطب‌های شرق یا غرب نزدیک‌تر می‌شویم، آواز امیری بیشتر تحت تاثیر گویش بومی آن منطقه قرار می‌گیرد. در غرب مازندران تاکید روی شعر، بیشتر است ولی در شرق اهمیت ملودی بالاتر است، به نحوی که خواننده‌ی شرقی به جهت همراهی دقیق‌تر با موسیقی، گاهی کلمات را به صورت نامفهوم ادا می‌کند. صدای آواز امیری مورد پسند در شرق به صورت تودماغی است، در حالیکه صدای خواننده‌ی غربی تو دماغی نیست، در واقع در آواز شرقی، تشدید صدا در بینی انجام می‌شود ولی در غرب، تشدید طبیعی است.

کشش واکه ها یا دیرش، در امیری شرقی بیشتر از غربی است، هم خواننده‌ی شرقی و هم خواننده‌ی غربی، واکه‌ی خنثی را میکشند که البته این اتفاق در شرق بیشتر از غرب است، تاکید بر انتهای جملات در غرب بیشتر از شرق است اما سعی در اجرای هنری و قدرتمند در شرق بیشتر از غرب است. برعکس نگاه موسیقی شرق مازندران، که به سمت خراسان و ترکمن صحراست، زبان و موسیقی غرب مازندران نظر به سوی گیلان دارد.

«نکته‌ی مهم و مشترک میان دو فرهنگ هم خانواده‌ی مازندرانی و گیلی [قواعد و سازوکارهای ساختاری زبانی و واژه شناسی]، موجبات یگانگی ادبیات خنیایی و هجایی را در کارگان‌های موسیقی فرهنگ‌های مذکور، فراهم آورده است» (کلوانی نیرس ۱۳۹۷، ۲۴). «درآواز امیری و «ولگ سری» (۱)، که در کوهستان کلارستاق و مجموعا غرب مازندران به اجرا در می‌آید، پایان هر آواز به انتخاب مجری می‌تواند دنباله‌ای داشته باشد که به آن «گوشواره» می‌گویند» (دیلم صالحی ۱۳۹۷، ۴۷). گوشواره در واقع یک دوبیتی است، که می‌تواند از اشعار امیر پازواری یا شعرای محلی و یا اشعار فارسی عروضی سایر نقاط ایران انتخاب شود. در شرق مازندران نیز به همین نحو، پس از امیری، آواز دیگری خوانده می‌شود به نام «کتولی» (۲).

پی‌نوشت

۱- ولگ سری همان امیری است که تحت تاثیر موسیقی دیلمان (شرق گیلان) درآمده (دیلم صالحی ۱۳۹۷، ۵۴). در محدوده‌ی نوشهر تا رویان نیز منطقه ای به نام ولگ سر وجود دارد. در واقع ولگ نام نوعی میوه است.

۲- کتولی یا لیلی جان محبوب ترین آواز با وزن آزاد در مازندران است، می توان گفت که این آواز امضای موسیقایی منطقه است، هر چند در غرب خوانده نمی شود (فاطمی ۱۳۸۱، ۴۳). کتولی به معنی «اهالی دشت» است و عنوانی است که اهالی ییلاقات به اهالی قشلاقات نسبت می‌دهند.

مسعود پورقریب

مسعود پورقریب

۱ نظر

بیشتر بحث شده است