گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

علامه های پوشالی و نوابغ کوچک (۴)

در موردی مشابه یک زوج جوان در مورد خرید و آموزش تار از من سوال کردند. وقتی آن چه را که در مراجعه به یکی از آموزشگاه های اطراف منزلشان برای من تعریف کردند باز دچار بهت و حیرت شدم. به آن ها گفته شده بود که ساز تار ساز مشکلی است و پیش از آن باید ساز دیگری را آموزش ببینند. اما چه سازی؟ دو تار! در مورد این که این دو ساز فرق های اساسی با هم دارند و هرکدام دو ساز کاملا مستقل هستند که فراگیریشان صرف عمری را می طلبد  کمی توضیح دادم که احتمالا فایده نخواهد کرد.

اما تلخ ترین نمونه چنین رویکردی را در منزل یکی از اقوام دور شاهد بودم. در یک مهمانی از کودک هشت ساله ای خواسته شد تا آهنگی را اجرا کند. پیش از اجرای موسیقی توسط این دختر، پدرش گفت که فرزندشان به تار علاقه نشان می داده اما با بد اخلاقی معلم از تار زده شده. کودک با کیفی که حاوی ساز تنبک بود وارد شد و با استقبال و تشویق مهمانان تنبک را از کیف بیرون آورد و مشغول نواختن و هم زمان آواز خواندن شد.

آن چه می نواخت و می خواند هیچ مناسبتی با سن و سال این دختر هشت ساله نداشت. این عدم مناسبت بیشتر از منظر انتخاب آوازها و اشعار بود چرا که اشعار انتخاب شده برای آموزش توسط معلمش بسیار سنگین بود. هم از نظر خواندن و هم از نظر معنی. دخترک چند قطعه را اجرا کرد که پدرش از او خواست که ساز دیگری را که هم زمان فرا می گیرد را بیاورد و با آن ساز هم قطعاتی را اجرا کند. دخترک رفت و با ساز بلز برگشت.

یکی دو قطعه خارجی مثل “Jingle Bells” را هم با بلز اجرا کرد. پس از این اجرا صحبت از خرید پیانوی آکوستیک به میان آمد. با مطرح شدن خرید پیانو در مورد این که معلم دختر پیشنهاد مدلی خاص را داده که به عنوان بدترین برندهای بازار شناخته می شود پرسیدم که این معلم کیست؟ پاسخ پدر و مادر دخترک این بود: «همان معلم تار و تنبک و بلز. ایشان پیانو هم درس می دهد.» گفتم مگر چه خبر است. معمولا این گونه افراد خودشان این سازها را در حد مبتدی بلد هستند. حالا چه اصراری است که فرزند شما همه این ساز ها را یاد بگیرد و اصولا روش تدریس این خانم معلم چگونه است؟ پاسخی که در این مورد داده شد واقعا برای لحظاتی خشم و تاسف من را بر انگیخت.

آن ها گفتند: «حق التدریس این خانم معلم برای هر جلسه آموزش ۵۰ هزار تومن است که پول ۱۰ جلسه را برای هر ساز، همان اول کار می گیرد. جلسه های آموزش هم ۱۰ دقیقه است.» گفتم ۱۰ دقیقه؟ چطور چنین چیزی ممکن است؟ گفتند: «ما هم اول تعجب کردیم و ایشان معتقد است که بیشتر از این بازدهی ندارد و شاگردان می توانند با موبایل جلسه ها را ضبط کنند و دوباره مرور کنند.»

هرچه اصرار کردم شماره این خانم معلم نما را بگیرند تا با ایشان صحبت کنم قبول نکردند. آن ها گفتند این خانم معلم از آشنایان مدیر مدرسه است و نمی خواهند برای دخترشان که در این مدرسه تحصیل می کند مشکلی بوجود بیاید.

محمدعلی پورخصالیان

محمدعلی پورخصالیان

محمدعلی پورخصالیان
متولد ۱۳۵۷ تهران
نویسنده، مترجم، نوازندۀ پیانو، کیبورد و سینتی‌سایزر و طراح صدا

۱ نظر

بیشتر بحث شده است